- لتد
- مشت زدن لت زدن
معنی لتد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چاره گزیر
ناب ناب هر چیز
ستدن اخذ دریافت. یا ستد و داد. ستدن و دادن خرید و فروش
لقبی که در انگلستان به بعضی اشخاص که دارای مقام عالی باشند داده می شود
قاعده، روش، رویه، اسلوب
پشم و موی پر پشت و درهم رفته
مقابل دختر، پسر، آلت تناسل مرد
صحرا، بیابان، میدان، میدان اسب دوانی
دیوار، هر طبقه از دیوار گلی، چینۀ دیوار
پی، بیخ، بنیاد،برای مثال به پای پست کند برکشیده گردن شیر / به دست رخنه کند لاد آهنین دیوار (عنصری - ۱۴۵)
خاک
پارچۀ نرم و لطیف، دیبا، حریر،برای مثال باد همچون لاد پیش تیغ تو پولاد نرم / پیش تیغ دشمنانت سخت چون پولاد، لاد (قطران - ۴۳۹)
مخفّف واژۀ لادن
پی، بیخ، بنیاد،
خاک
پارچۀ نرم و لطیف، دیبا، حریر،
مخفّف واژۀ لادن
آنچه از مایعات در ته ظرف ته نشین شود، درد
لت یا ضربه ای که با پا به کسی یا چیزی زده شود
لگد انداختن: لگد پراندن ستور
لگد افکندن: لگد پراندن ستور، لگد انداختن
لگد پراندن: لگد انداختن، لگد زدن
لگد پرانیدن: لگد انداختن، لگد زدن، لگد پراندن
لگد زدن: با پا به کسی یا چیزی زدن، لگد انداختن ستور
لگد کردن: پا بر روی کسی یا چیزی گذاشتن، پایمال کردن
لگد انداختن: لگد پراندن ستور
لگد افکندن: لگد پراندن ستور، لگد انداختن
لگد پراندن: لگد انداختن، لگد زدن
لگد پرانیدن: لگد انداختن، لگد زدن، لگد پراندن
لگد زدن: با پا به کسی یا چیزی زدن، لگد انداختن ستور
لگد کردن: پا بر روی کسی یا چیزی گذاشتن، پایمال کردن
گور، سنگی که بالای سر مرده بر روی گور نصب کنند
سخنی که زیر لب از روی خشم و اوقات تلخی گفته شود
لند لند: غرغر
لند لند کردن: غرغر کردن
لند لند: غرغر
لند لند کردن: غرغر کردن
پشم و موی برهم نشسته و به هم چسبیده مانند یال شیر، نمد، نمدزین اسب
کینه ورز دشمن سر سخت دیوار از گل برآورده، چینه دیوار
پشم پشم گوسفند پشم شتر نمت نمد، خوی گیر زین، پشم نشسته پشم پشم به هم چسبیده پشم گوسفند و شتر: وین عمارت کردن گور و لحد نی بسنگ است و بچوب ونی لبد. (مثنوی نیک. 130: 3) نمد نمط: مور اسود بر سر لبد سیاه مور پنهان دانه پیدا پیش راه (مثنوی لغ)، نمدزین
شکاف در پهن گور، شکاف کرانه گور
کهنه، پینه، ژنده، پاره جامه، لجام، لنگه در
نوعی بازی و قمار و آن چنین است که بر 30 صفحه مقوایی (کارت) 3 ردیف و در هر ردیف 9 خانه نقش شده و اعدادی از 1 تا 90 درآن خانه ها (در هر خانه یک عدد) نوشته شده و 90 مهره چوبین که برهریک عددی از اعداد از 1 تا 90 منقوش است در کیسه ای قرار دارد. بازی کنندگان یک یا چند صفحه (کارت) در اختیار گیرند و شخصی را انتخاب کنند. او از کیسه مهره را بیرون میاورد و شماره آنها را میخواند هرصفحه که اعداد خانه های یک ردیف (از سه ردیف) آن زودتر از کیسه بر آید و خوانده شود برنده باشد
شیرین
زدن بر بینی کسی لت، تیر انداختن زخم
نوعی بازی در قدیم
گزیدن، زدن بتمشت
واحدی معادل نیم من تبریز و برابر 30 مثقال، ظرفی که در آن شراب و مانند آن کنند رطل
آلودن، شکافتن، پوست کردن
کلوخ پرت کردن به سوی کسی، کور کردن چشم کسی را، نگاه کردن، گادن گرسنه گردیدن
استواری پا بر جایی، برچفسیدن، جامه پوشیدن، نیزه زدن، بایسته دانستن
منسوب به لت. یا دریک لتی. در یک لنگه یی
بیابان، صحرا آنچه که از مایعات در ته ظرف ته نشین شود
دشمنی سخت در گیری سخت
زخم با پای از ستور یا آدمی جفته، جفتک
زدن با دست، دور کردن راندن
درگاه لیسی فروتنی به خواری، زدن، سیلی زدن
لیسیدن، مکیدن