قلعۀ لامسر، یکی از قلاع اسماعیلیه کنار رود شاهرود واقع در رودبار الموت قزوین. رجوع به اثر (امیر...، ملکشاهی شود. این قلعه را لمبه سریا لنبه سر نیز گویند. رجوع به این دو کلمه شود
قلعۀ لامسر، یکی از قلاع اسماعیلیه کنار رود شاهرود واقع در رودبار الموت قزوین. رجوع به اَثر (امیر...، ملکشاهی شود. این قلعه را لَمْبَه سَریا لنبه سَر نیز گویند. رجوع به این دو کلمه شود
نام شهری از عیلام، حموربی شاه بابل ریم سین پادشاه عیلام را از این شهر به سال (2093 ق، م) بیرون راند، (ایران باستان ج 1 ص 120)، این شهر مرکز ستایش اوتو خداوند خورشید بود که بعد سامی نژادان آن را بنام شمش پرستیدند و اکنون آن محل را سنکره نامند، (فرهنگ ایران باستان آقای پورداود ج 1 ص 118)
نام شهری از عیلام، حموربی شاه بابل ریم سین پادشاه عیلام را از این شهر به سال (2093 ق، م) بیرون راند، (ایران باستان ج 1 ص 120)، این شهر مرکز ستایش اوتو خداوند خورشید بود که بعد سامی نژادان آن را بنام شمش پرستیدند و اکنون آن محل را سنکره نامند، (فرهنگ ایران باستان آقای پورداود ج 1 ص 118)
دهی است از دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 12 هزارگزی جنوب رودسر، و 100 گزی شمال رحیم آباد. جلگه ای، و هوای آن معتدل و مالاریائی و آب آن از نهر پلرود، و محصول آن برنج است، 240 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 12 هزارگزی جنوب رودسر، و 100 گزی شمال رحیم آباد. جلگه ای، و هوای آن معتدل و مالاریائی و آب آن از نهر پلرود، و محصول آن برنج است، 240 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
مرکز بخشی است در ایالت رن که در شهرستان ویل فرانش واقع است و 10142 تن سکنه دارد، تجارت غلات، دارای کارخانه های مهم نساجی و کلاه سازی، قاموس الاعلام ترکی آرد: تاراره، نام قصبه ای، مرکز ناحیه ایست در ایالت رونه از فرانسه، در 32هزارگزی شمال غربی دیلمۀ فرانسه دارای 14600 تن سکنه و مناظر خوش و دلکش و کارخانه های ابریشمی، 6000 تن کارگر در این کارخانه ها بکار اشتغال دارند
مرکز بخشی است در ایالت رُن که در شهرستان ویل فرانش واقع است و 10142 تن سکنه دارد، تجارت غلات، دارای کارخانه های مهم نساجی و کلاه سازی، قاموس الاعلام ترکی آرد: تاراره، نام قصبه ای، مرکز ناحیه ایست در ایالت رونه از فرانسه، در 32هزارگزی شمال غربی دیلمۀ فرانسه دارای 14600 تن سکنه و مناظر خوش و دلکش و کارخانه های ابریشمی، 6000 تن کارگر در این کارخانه ها بکار اشتغال دارند
دهی از دهستان حومه بخش رامسر شهرستان تنکابن، واقع در یک هزارگزی باختررامسر، کنار راه شوسۀ رامسر به رودسر. دامنه، جنگل، معتدل و مرطوب و مالاریایی. دارای 310 تن سکنه شیعه. گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رود خانه صفارود. محصول آنجا برنج و مرکبات و چای و مختصری ابریشم و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان حومه بخش رامسر شهرستان تنکابن، واقع در یک هزارگزی باختررامسر، کنار راه شوسۀ رامسر به رودسر. دامنه، جنگل، معتدل و مرطوب و مالاریایی. دارای 310 تن سکنه شیعه. گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رود خانه صفارود. محصول آنجا برنج و مرکبات و چای و مختصری ابریشم و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی جزء دهستان اوشیان بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 28هزارگزی جنوب خاوری رودسر و یکهزارگزی شوسۀ لاهیجان به شهسوار. جلگه، معتدل و مرطوب. دارای 175 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا برنج، چای و به. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان اوشیان بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 28هزارگزی جنوب خاوری رودسر و یکهزارگزی شوسۀ لاهیجان به شهسوار. جلگه، معتدل و مرطوب. دارای 175 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا برنج، چای و به. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ده کوچکی است از دهستان اشکور پائین بخش رودسر شهرستان لاهیجان در 50 هزارگزی جنوب رودسر و 14 هزارگزی جنوب باختری سی پل و یکهزارگزی شوئیل. دارای 50 تن سکنه محصول عمده غلات دیمی و مختصر فندق است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ده کوچکی است از دهستان اشکور پائین بخش رودسر شهرستان لاهیجان در 50 هزارگزی جنوب رودسر و 14 هزارگزی جنوب باختری سی پل و یکهزارگزی شوئیل. دارای 50 تن سکنه محصول عمده غلات دیمی و مختصر فندق است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
تارک سر: فرق، تار سر که راهی است میان موی سر. (منتهی الارب). مفرق، تار سر که فرق جای موی سر است. (منتهی الارب). قبض،بزرگ شدن سر یا تار سر. (منتهی الارب). قلۀ تار سر مردم. (منتهی الارب). رجوع به تار (مخفف تارک) شود
تارک سر: فرق، تار سر که راهی است میان موی سر. (منتهی الارب). مفرق، تار سر که فرق جای موی سر است. (منتهی الارب). قبض،بزرگ شدن سر یا تار سر. (منتهی الارب). قلۀ تار سر مردم. (منتهی الارب). رجوع به تار (مخفف تارک) شود
چارسر. اصطلاحی است در بازی ورق و آن چهار صورت یکسان چهار خال مختلف باشد. مانند چهارشاه که خال یا نقش چهارگانه شاه ورق است در هر دست ورق. و چهاربی بی که چهار خال یا نقش بی بی است در یک دست ورق و چهار سرباز که چهار نقش یا خال سرباز است در یک دست ورق. و این نام شاید بدانجهت اطلاق شده است که در صورت معمولاً نیمی از تنه که شامل سر و قسمت کمی از شانه و سینه است تصویر میشود و اطلاق سر به نقش از باب ذکر جزء و ارادۀ کل است
چارسر. اصطلاحی است در بازی ورق و آن چهار صورت یکسان چهار خال مختلف باشد. مانند چهارشاه که خال یا نقش چهارگانه شاه ورق است در هر دست ورق. و چهاربی بی که چهار خال یا نقش بی بی است در یک دست ورق و چهار سرباز که چهار نقش یا خال سرباز است در یک دست ورق. و این نام شاید بدانجهت اطلاق شده است که در صورت معمولاً نیمی از تنه که شامل سر و قسمت کمی از شانه و سینه است تصویر میشود و اطلاق سر به نقش از باب ذکر جزء و ارادۀ کل است
دهی از دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار واقع در 18هزارگزی جنوب شهسوار. کوهستانی، جنگلی، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 350 تن سکنه. آب آن از رود خانه سه هزار. محصول آنجا لبنیات و محصولات دامی. شغل اهالی چوب بری و تهیۀ زغال و گله داری وراه آن مالرو است. اهالی در تابستان به ییلاق سه هزارو دوهزار میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی از دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار واقع در 18هزارگزی جنوب شهسوار. کوهستانی، جنگلی، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 350 تن سکنه. آب آن از رود خانه سه هزار. محصول آنجا لبنیات و محصولات دامی. شغل اهالی چوب بری و تهیۀ زغال و گله داری وراه آن مالرو است. اهالی در تابستان به ییلاق سه هزارو دوهزار میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)