جدول جو
جدول جو

معنی لباوت - جستجوی لغت در جدول جو

لباوت(لِ بَ)
شهری است در یهودا (یوشع 15:32) که احتمال کلی میرود همان بیت لباوت باشد یا بیت برئی که همان البیره جدید است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غباوت
تصویر غباوت
کودنی، کم هوشی، کم عقلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لباقت
تصویر لباقت
زیرکی، چابکی، نرم خویی، چرب زبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صباوت
تصویر صباوت
کودکی، بچگی
فرهنگ فارسی عمید
(صِ وَ)
طفولیت. بچگی. کودکی
لغت نامه دهخدا
(کُ)
کندذهنی. (غیاث) (آنندراج). درنایافتن و ابله شدن. (تاج المصادر زوزنی). گول گردیدن. نه دریافتن از چیزی. گولی. (منتهی الارب). احمقی. سفه. غافلی. عدم فطانت. کندفهمی. نادانی. بلاهت. بلادت: وزیر چون پادشاه را تحریص نماید در کاری که به رفق... تدارک پذیرد برهان حمق و غباوت خویش نموده باشد. (کلیله و دمنه). امیر سیف الدوله دانست که حرکت آن حضرت سبب جهل و غباوت اهل تدبیر و نقصان رشد ناصح و مشیر است. (ترجمه تاریخ یمینی ص 203)
لغت نامه دهخدا
(لَ بُ)
جمع واژۀ لباه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جباوت
تصویر جباوت
جمع کردن باج و خراج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صباوت
تصویر صباوت
طفولیت، بچگی، کودکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غباوت
تصویر غباوت
کند ذهنی، غافلی، کند فهمی، نادانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لباقت
تصویر لباقت
ماهر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صباوت
تصویر صباوت
((صَ وَ))
کودکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غباوت
تصویر غباوت
((غَ وَ))
کند ذهن شدن، ابله شدن، گولی، احمقی، ابلهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لباقت
تصویر لباقت
((لَ قَ))
زیرک شدن، ماهر گردیدن، چرب زبانی، زیرکی
فرهنگ فارسی معین
طفولیت، کودکی، نوباوگی، نوجوانی
متضاد: کهولت
فرهنگ واژه مترادف متضاد