- لاینفک
- جدا نشدنی
معنی لاینفک - جستجوی لغت در جدول جو
- لاینفک
- جدانشدنی، ناگشودنی، جدایی ناپذیر، چاره ناپذیر
- لاینفک
- جدا نمی شود، جدا نشدنی جدایی ناپذیر
- لاینفک ((یَ فَ کّ))
- جدانشدنی، جدایی ناپذیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جدا نمی شود جفتگ
سود نمی رساند، بی سود
پر گل و لای
بی نفع، بی سود
ناگشودنی
نیامرزیدنی، نابخشودنی
غیر قابل درک، درک نشدنی
ناله کننده، زوزه کشنده، هرزه گو
سود ندارد نا سودمند
بشخوده نمیشود، نابخشودنی نیامرزیدنی. یا ذنب لایغفر. گناه نابخشودنی بزه غیر قابل بخشش نابخشوده
درک نشدنی
پوشیده نباشد، پوشیده نماناد خ
پرلای شدن گل آلود گردیدن: حمئت البئر لای ناک شد چاه
جدا نمی شود، آنکه منفجر ناپذیر نابریدنی
منفجر نمیشود، آنکه منفجر نشود
هرزه گوی، ناله کننده
گشوده نمی شود حل نمیگردد، ناگشودنی چاره ناپذیر. یا مساله لاینحل. مساله ناگشودنی. گشوده ناشدنی، حل ناشدنی
حل نشدنی
ندیم مقرب مصاحب، جمع ایناقان
آیفت، حاجت، نیاز، خواهش، درخواست، بهره، سود
جامه کوتاهی که درویشان و فقیران پوشند: استاد بوعلی درویشی را دید لاینیی بر دوش گرفته پاره پاره
پیوند، دنبالک
اکنون، این زمان اکنون این زمان الحال، این است، این ها، (پس (ابوعلی بن سینا) گفت: مرا مردی می باید که غرفات و محلات گرگان را همه شناسد بیاوردند و گفتند: اینک خ) یا اینک اینک، برای تاکید آید همین دم الساعه، اشاره بنزدیک مقابل آنک آنک
اشاره به نزدیک، این، این است
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، حالا، فعلاً، همیدون، عجالتاً، همینک، ایدر، بالفعل، کنون، الحال، الآن، نون، فی الحال، حالیا، ایدون، ایمه
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، حالا، فعلاً، همیدون، عجالتاً، همینک، ایدر، بالفعل، کنون، الحال، الآن، نون، فی الحال، حالیا، ایدون، ایمه
محدوده باریکی به عرض سه تا چهار متر در سطح سواره رو که دو طرف آن با خط کشی ممتد یا مقطع مشخص می شود و خودرو باید در آن حرکت کند، خط عبور (واژه فرهنگستان)