جدول جو
جدول جو

معنی لاگید - جستجوی لغت در جدول جو

لاگید
بطالسه، نام سلسله ای که پسر لاگس سردار اسکندر و والی بالاستقلال مصر پس از فوت وی تأسیس کرد، (اصل کلمه لاگید است و گاف یونانی درزبان فرانسوی به ’ژ’ تبدیل میشود، بدین جهت این سلسله را لاژید نیز گفته اند) (ایران باستان ج 3 ص 2153)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاقید
تصویر لاقید
بی قید، بی پروا، بی بند و بار
فرهنگ فارسی عمید
لاسیتی، نام تودۀ کوهی در قسمت شرقی جزیره کرت (اقریطش) مشرف به کوه استاور، دارای 2160 گز ارتفاع و در مرکز آن دریاچه ای است، لاسیتی تشکیل بلوک آبادانی میدهد که دارای 54000 تن سکنه است، 44 هزار آن یونانی مسیحی و ده هزار آن مسلمانند
لغت نامه دهخدا
نام سلسله ای که بطلیموس تأسیس کرد، توضیح اینکه در تقسیم اول و ثانی ممالک اسکندر کشور مصر نصیب بطلیموس لاگس گردید، و او توانست این مملکت را حفظ کرده در آن سلطنت کند، این سلسله که در تاریخ لاژید نامیده شده از 306 تا 30 قبل از میلاد پایدار مانده است، (از ایران باستان ج 3 ص 2153)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
مرکّب از: لا، نه + قید، بند، بی قید. سهل انگار. لاابالی. بی اعتنا
لغت نامه دهخدا
بی قید سهل انگار بی اعتنا. یا لاقیدی. بی قیدی سهل انگاری. بی پروا، بی بند و بار، بی بند و بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاقید
تصویر لاقید
((قَ یْ))
سهل انگار، بی اعتناء
فرهنگ فارسی معین
بی اعتنا، بی بندوبار، بی غم، بی قید، بی مبالات، تن آسا، غافل، لاابالی
متضاد: منضبط
فرهنگ واژه مترادف متضاد