یونانیان کوههای پشتکوه کنونی را زاگرس می نامیده اند. (فرهنگ ایران باستان ص 53، 152، 1243). اگر قلۀ آرارات را رأس مثلث فلات ایران فرض کنیم یک ضلع آن جبال زاگرس و قسمتی از کوه های جنوب تا بندر گواتر است. (جغرافیای کیهان ج 1 ص 3). و در ص 48 آمده: تمام این کوه ها (پیشکوه) را یونانی ها زاگرس نامیده اند و ایرانیها آن را پاطاق میگویند - انتهی. دامنۀ جبال زاگرس از حوزه های مهم معدن زغال سنگ و مرکز قسمت عمده معادن نفت خیز قسمت جنوب غربی ایران است. (جغرافیای کیهان ج 3 ص 236 و 239 و 234). مرحوم رشید یاسمی آرد: زاگرس که امروزدر مغرب ایران و مشرق ترکیه و شمال عراق واقع است، بواسطۀ تماسی که با ممالک بسیار متمدن عهد عتیق مثل خوزستان (ایلام) و سومر و آکّاد و بابل داشته است ازاعصار بسیار کهن مشهور بوده و ساکنان آنجا در آثار قدمای آن ممالک به نامهای گوناگون خوانده شده اند.... آذوقۀ این بلاد و آب مزارع آنها از این کوهستانها می آید و خط ارتباط قسمتی از ایلام و نواحی شمالی بین النهرین از میان یا حاشیۀ این کوهستانها بوده است. و نیز در نتیجۀ همین پیوستگی و ارتباط است که نام اقوام بسیاری از ساکنین این کوهستان در الواح و کتیبه های بابل و آشور و ایلام مسطور است. (تاریخ کرد ص 20). گیرشمن در کتاب ایران از آغاز تا اسلام آرد:کوههای مغرب یا سلسلۀ زاگرس از شمال غربی به جنوب شرقی ممتد است و متجاوز از 1000کیلومتر طول و 200کیلومتر عرض دارد، ارتفاع این سلسله جبال به 1000 تا 1700 متر میرسد و شامل چینهای متوازی متعدد و دره هائی که 50 تا 100 کیلومتر طول و 10 تا 20 کیلومتر عرض دارند، میباشد. زیر مراتع واقع در دامنه های مرتفع کوههای فوق بقایای جنگلهای انبوه سابق که دارای بلوط، گردو، سندیان، بادام وحشی و پسته بوده، گسترده شده است. پایینتردر دره های مرتفع مو، انجیر و انار میروید. در این مناطق گندم، جو، خشخاش، پنبه و تنباکو بسیار کاشته میشود. گرمای تابستان در دره های پست مردمی را که بتربیت بز، میش و اسب اشتغال دارند مجبور میکندکه به مراتع مرتفع صعود نمایند بدین وجه بخش بزرگی از سکنه بزندگانی چادرنشینی که طبیعت و آب و هوا بدانان تحمیل کرده است ادامه میدهند. در قسمت مرکزی زاگرس برآمدگی تیزی مجزّا میشود که بسوی مغرب میرود و داخل دشت بین النهرین میشود و پیچی در رود دجله که در این نقطه به فرات نزدیک میشود ایجاد میکند. برآمدگی مذکور شکل کاردی را دارد که گوئی دشت را از بالا تهدید میکند. از همین جا یعنی لرستان کنونی بود که کاسیان در هزارۀ دوم قبل از میلاد به بابل حمله بردند و مدتی متجاوز از پنج قرن بر آنجا تسلط داشتند. (ایران از آغاز تا اسلام ترجمه دکتر معین ص 2 و 3). و رجوع به التدوین، تاریخ اسلام فیاض ص 128 و 145 و تاریخ ادبیات ادوارد براون و ایران باستان ج 1 ص 116 و ج 2 ص 1907 و ج 3 ص 2515 و 2500 و 2482 و 2209 و پاطاق، جبل الطاق، پشتکوه و پیشکوه در این لغت نامه شود
یونانیان کوههای پشتکوه کنونی را زاگرس می نامیده اند. (فرهنگ ایران باستان ص 53، 152، 1243). اگر قلۀ آرارات را رأس مثلث فلات ایران فرض کنیم یک ضلع آن جبال زاگرس و قسمتی از کوه های جنوب تا بندر گواتر است. (جغرافیای کیهان ج 1 ص 3). و در ص 48 آمده: تمام این کوه ها (پیشکوه) را یونانی ها زاگرس نامیده اند و ایرانیها آن را پاطاق میگویند - انتهی. دامنۀ جبال زاگرس از حوزه های مهم معدن زغال سنگ و مرکز قسمت عمده معادن نفت خیز قسمت جنوب غربی ایران است. (جغرافیای کیهان ج 3 ص 236 و 239 و 234). مرحوم رشید یاسمی آرد: زاگرس که امروزدر مغرب ایران و مشرق ترکیه و شمال عراق واقع است، بواسطۀ تماسی که با ممالک بسیار متمدن عهد عتیق مثل خوزستان (ایلام) و سومر و آکّاد و بابل داشته است ازاعصار بسیار کهن مشهور بوده و ساکنان آنجا در آثار قدمای آن ممالک به نامهای گوناگون خوانده شده اند.... آذوقۀ این بلاد و آب مزارع آنها از این کوهستانها می آید و خط ارتباط قسمتی از ایلام و نواحی شمالی بین النهرین از میان یا حاشیۀ این کوهستانها بوده است. و نیز در نتیجۀ همین پیوستگی و ارتباط است که نام اقوام بسیاری از ساکنین این کوهستان در الواح و کتیبه های بابل و آشور و ایلام مسطور است. (تاریخ کرد ص 20). گیرشمن در کتاب ایران از آغاز تا اسلام آرد:کوههای مغرب یا سلسلۀ زاگرس از شمال غربی به جنوب شرقی ممتد است و متجاوز از 1000کیلومتر طول و 200کیلومتر عرض دارد، ارتفاع این سلسله جبال به 1000 تا 1700 متر میرسد و شامل چینهای متوازی متعدد و دره هائی که 50 تا 100 کیلومتر طول و 10 تا 20 کیلومتر عرض دارند، میباشد. زیر مراتع واقع در دامنه های مرتفع کوههای فوق بقایای جنگلهای انبوه سابق که دارای بلوط، گردو، سندیان، بادام وحشی و پسته بوده، گسترده شده است. پایینتردر دره های مرتفع مو، انجیر و انار میروید. در این مناطق گندم، جو، خشخاش، پنبه و تنباکو بسیار کاشته میشود. گرمای تابستان در دره های پست مردمی را که بتربیت بز، میش و اسب اشتغال دارند مجبور میکندکه به مراتع مرتفع صعود نمایند بدین وجه بخش بزرگی از سکنه بزندگانی چادرنشینی که طبیعت و آب و هوا بدانان تحمیل کرده است ادامه میدهند. در قسمت مرکزی زاگرس برآمدگی تیزی مجزّا میشود که بسوی مغرب میرود و داخل دشت بین النهرین میشود و پیچی در رود دجله که در این نقطه به فرات نزدیک میشود ایجاد میکند. برآمدگی مذکور شکل کاردی را دارد که گوئی دشت را از بالا تهدید میکند. از همین جا یعنی لرستان کنونی بود که کاسیان در هزارۀ دوم قبل از میلاد به بابل حمله بردند و مدتی متجاوز از پنج قرن بر آنجا تسلط داشتند. (ایران از آغاز تا اسلام ترجمه دکتر معین ص 2 و 3). و رجوع به التدوین، تاریخ اسلام فیاض ص 128 و 145 و تاریخ ادبیات ادوارد براون و ایران باستان ج 1 ص 116 و ج 2 ص 1907 و ج 3 ص 2515 و 2500 و 2482 و 2209 و پاطاق، جبل الطاق، پشتکوه و پیشکوه در این لغت نامه شود
سلسلۀ طوائفی هستند که در ادوار قبل از تاریخ و پیش از ظهور آریائی هائی که ما میشناسیم از یکی از نقاط آسیا مهاجرت کرده بکوهستان زاگرس آمده اند. این اقوام که بنام لولوبی، گوتی، کاسی، منائی (مانائی) ، نایری، آمادا، پارسوا و غیره خوانده میشوند و ازهزارۀ سوم پیش از میلاد بلکه قبل از آن در سراسر این کوهستان میزیسته اند. زبان و دین غریبی داشته اند و کسی از منشاء آنها آگاه نیست، فقط از روی لغات موجوده ثابت شده است که سامی نژاد نبوده اند اما کی و در نتیجۀ چه حوادثی از نقاط دوردست آسیا به این کوهستان آمده اند، معلوم نیست. جمعی از فضلاء آنان را آزیانیک خوانده اند و برخی از نژادآریایی دانسته اند و چون هنوز سند مثبتی بدست نیامده است اسمی بر آنها اطلاق کرده و آنها را قفقازی نام نهاده اند یعنی ساکنان سلسلۀ جبالی که منتهی بقفقاز میشود. این تسمیه از روی ناچاری است و از آن بهتر عنوان زاگرس است که بمعنی بومیان این جبال باشد... از تحقیق احوال آنها معلوم شد که اکثر مخلوطی از یک نژادبومی بوده اند و مسلم آن است که در قرن 7 قبل از میلاد اکثریت با ایرانیان بوده و زاگرس جزء سائر نقاط آریائی نشین فلات ایران درآمده و بر طبق تصویری که در قصر سارگن نشان داده شده بومیان ساکن زاگروس گیسوانی کوتاه ومجعد دارند که با نواری سرخ آن را بسته اند و برخی نیز کلاه کوتاهی با دستار باریکی بر سر نهاده اند و دارای ریش مجعد و کوتاه و قبای آستین کوتاه تا زانو و پای برهنه میباشند. (ملخص از تاریخ کرد رشید یاسمی)
سلسلۀ طوائفی هستند که در ادوار قبل از تاریخ و پیش از ظهور آریائی هائی که ما میشناسیم از یکی از نقاط آسیا مهاجرت کرده بکوهستان زاگرس آمده اند. این اقوام که بنام لولوبی، گوتی، کاسی، منائی (مانائی) ، نایری، آمادا، پارسوا و غیره خوانده میشوند و ازهزارۀ سوم پیش از میلاد بلکه قبل از آن در سراسر این کوهستان میزیسته اند. زبان و دین غریبی داشته اند و کسی از منشاء آنها آگاه نیست، فقط از روی لغات موجوده ثابت شده است که سامی نژاد نبوده اند اما کی و در نتیجۀ چه حوادثی از نقاط دوردست آسیا به این کوهستان آمده اند، معلوم نیست. جمعی از فضلاء آنان را آزیانیک خوانده اند و برخی از نژادآریایی دانسته اند و چون هنوز سند مثبتی بدست نیامده است اسمی بر آنها اطلاق کرده و آنها را قفقازی نام نهاده اند یعنی ساکنان سلسلۀ جبالی که منتهی بقفقاز میشود. این تسمیه از روی ناچاری است و از آن بهتر عنوان زاگرس است که بمعنی بومیان این جبال باشد... از تحقیق احوال آنها معلوم شد که اکثر مخلوطی از یک نژادبومی بوده اند و مسلم آن است که در قرن 7 قبل از میلاد اکثریت با ایرانیان بوده و زاگرس جزء سائر نقاط آریائی نشین فلات ایران درآمده و بر طبق تصویری که در قصر سارگن نشان داده شده بومیان ساکن زاگروس گیسوانی کوتاه ومجعد دارند که با نواری سرخ آن را بسته اند و برخی نیز کلاه کوتاهی با دستار باریکی بر سر نهاده اند و دارای ریش مجعد و کوتاه و قبای آستین کوتاه تا زانو و پای برهنه میباشند. (ملخص از تاریخ کرد رشید یاسمی)
لاریس، مانس، پناتس، رجوع به پناتس شود، لاره، رومیان ارواح مردگان خویش را مقام خدائی قائل میشدند و آنان را لارش، پناتس یا مانس میگفتند و بدیشان طعام و شراب تقدیم میکردند، روح کسی که نیکخوی و مهربان است بزعم رومیان، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 13 و 501)
لاریس، مانِس، پناتِس، رجوع به پناتس شود، لاره، رومیان ارواح مردگان خویش را مقام خدائی قائل میشدند و آنان را لارش، پناتِس یا مانِس میگفتند و بدیشان طعام و شراب تقدیم میکردند، روح کسی که نیکخوی و مهربان است بزعم رومیان، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 13 و 501)
نام شهری در جنوب پرتقال (فار). دارای نه هزار تن سکنه و آن بندری است کنار اقیانوس اطلس سان ژوان دلس لاگس. شهری از مکزیک (ژالیسکو) کرسی بخش و ایالت. دارای 18650 تن سکنه لاگس دمرنو. شهری به مکزیک (ژالیسکو). کرسی بخش و ایالت. دارای 42320 تن سکنه است نام شهری. کرسی ناحیت لاگس. کلنی انگلستان، دارای 36000 تن سکنه
نام شهری در جنوب پرتقال (فارُ). دارای نه هزار تن سکنه و آن بندری است کنار اقیانوس اطلس سان ژوان دُلس لاگس. شهری از مکزیک (ژالیسکو) کرسی بخش و ایالت. دارای 18650 تن سکنه لاگس دُمرنو. شهری به مکزیک (ژالیسکو). کرسی بخش و ایالت. دارای 42320 تن سکنه است نام شهری. کرسی ناحیت لاگس. کلنی انگلستان، دارای 36000 تن سکنه