دهی از دهستان هرم و کاریان بخش جویم، شهرستان لار. واقع در 36 هزارگزی جنوب باختری جویم و دامنۀ کوه الهر. دامنه گرمسیر و مالاریائی دارای 382 تن سکنه. فارسی محلی زبان. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن فرعی است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی از دهستان هرم و کاریان بخش جویم، شهرستان لار. واقع در 36 هزارگزی جنوب باختری جویم و دامنۀ کوه الهر. دامنه گرمسیر و مالاریائی دارای 382 تن سکنه. فارسی محلی زبان. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن فرعی است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی از دهستان مرزوتی بخش لنگه، شهرستان لار. واقع در 67 هزارگزی شمال باختری لنگه، و چهار هزارگزی راه فرعی لنگه به چارک. جلگه، گرمسیر و مالاریائی. دارای 230 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آن غلات و خرما. و شغل اهالی زراعت است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی از دهستان مرزوتی بخش لنگه، شهرستان لار. واقع در 67 هزارگزی شمال باختری لنگه، و چهار هزارگزی راه فرعی لنگه به چارک. جلگه، گرمسیر و مالاریائی. دارای 230 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آن غلات و خرما. و شغل اهالی زراعت است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
نام سرداری از تب که در جنگهای اردشیر سوم در مصر شرکت داشت. توضیح آنکه چون اردشیر سوم به کارهای فینیقیه خاتمه داد و خواست که با سپاه خود و یونانیهای اجیر به مصر رود رسولان به شهرهای یونانی فرستاد و شهرهای عمده را تشویق کرد که در جنگ او با مصر شرکت جویند... تبی ها هزار نفر سنگین اسلحه به سرداری لاکراتس فرستادند. چون پادشاه مصر ساحل نیل از طرف عربستان را که مستحکم کرده بود از دست داد و به تصور اینکه اردشیر به جانب منفیس پایتخت مصر خواهد شتافت تصمیم کرد که به دفاع آن شهر پردازد، لاکراتس تبی در آن حال به طرف پلوز رفت تا آن را محاصره کند و ضمناً شعبه نیل را برگردانید و پس از آنکه زمین این شعبه خشک شد خاک ریزهائی ساخت و ماشینهای جنگی بر آنها استوار کرد تا در دیوارهای قلعه سوراخهائی ایجاد کند بدین وسیله قسمت بزرگ دیوار شهر خراب شد... در ابتدا یونانیهائی که در پلوز بلندی ها را اشغال کرده بودند سخت جنگیدند (یونانیهای اجیر مصر) ولی چون شنیدند که پادشاه مصر به طرف منفیس رفته از نرسیدن کمک مأیوس شده رسولانی به اردوی ایران برای مذاکره فرستادند. لاکراتس به آنها گفت قول میدهم اگر پلوز را تسلیم کنید آزاد باشید و با بارو بنۀ خود بی مانع به یونان برگردید. بر اثر این قرارداد ارگ شهر تسلیم شد. بعد از آن اردشیر با گواس خواجه را با عده ای از سپاهیان غیریونانی فرستاد تا شهر را تصرف کند و این عده اموال یونانیهای تسلیم شده را غارت کردند و لاکراتس چون از این نقض عهد آگاه شد به باگواس خواجه و سربازان او حمله کرد بعضی را کشت و مابقی را بپراکند. باگواس از رفتار لاکراتس شکایت به اردشیر برد، شاه گفت جزای سربازانی که نقض عهد کرده اند همین بوده است و فرمود اشخاصی را که مقصر بودندبه قتل رسانند. (ایران باستان ج 2 صص 1172- 1176)
نام سرداری از تب که در جنگهای اردشیر سوم در مصر شرکت داشت. توضیح آنکه چون اردشیر سوم به کارهای فینیقیه خاتمه داد و خواست که با سپاه خود و یونانیهای اجیر به مصر رود رسولان به شهرهای یونانی فرستاد و شهرهای عمده را تشویق کرد که در جنگ او با مصر شرکت جویند... تبی ها هزار نفر سنگین اسلحه به سرداری لاکراتس فرستادند. چون پادشاه مصر ساحل نیل از طرف عربستان را که مستحکم کرده بود از دست داد و به تصور اینکه اردشیر به جانب منفیس پایتخت مصر خواهد شتافت تصمیم کرد که به دفاع آن شهر پردازد، لاکراتس تبی در آن حال به طرف پلوز رفت تا آن را محاصره کند و ضمناً شعبه نیل را برگردانید و پس از آنکه زمین این شعبه خشک شد خاک ریزهائی ساخت و ماشینهای جنگی بر آنها استوار کرد تا در دیوارهای قلعه سوراخهائی ایجاد کند بدین وسیله قسمت بزرگ دیوار شهر خراب شد... در ابتدا یونانیهائی که در پلوز بلندی ها را اشغال کرده بودند سخت جنگیدند (یونانیهای اجیر مصر) ولی چون شنیدند که پادشاه مصر به طرف منفیس رفته از نرسیدن کمک مأیوس شده رسولانی به اردوی ایران برای مذاکره فرستادند. لاکراتس به آنها گفت قول میدهم اگر پلوز را تسلیم کنید آزاد باشید و با بارو بنۀ خود بی مانع به یونان برگردید. بر اثر این قرارداد ارگ شهر تسلیم شد. بعد از آن اردشیر با گواس خواجه را با عده ای از سپاهیان غیریونانی فرستاد تا شهر را تصرف کند و این عده اموال یونانیهای تسلیم شده را غارت کردند و لاکراتس چون از این نقض عهد آگاه شد به باگواس خواجه و سربازان او حمله کرد بعضی را کشت و مابقی را بپراکند. باگواس از رفتار لاکراتس شکایت به اردشیر برد، شاه گفت جزای سربازانی که نقض عهد کرده اند همین بوده است و فرمود اشخاصی را که مقصر بودندبه قتل رسانند. (ایران باستان ج 2 صص 1172- 1176)
پیر سیمون مارکی دو، نام ریاضی دان و اخترشناس مشهور فرانسوی، مولد بومونتان -اژ (کالوادس) به سال 1749 و وفات به سال 1827 میلادی او را در باب حرکات ماه و مشتری و کیوان و غیره مطالعاتی است امّا بیشتر شهرت وی بسبب ابداع فرضیه ی معرفت تکوین جهان است بدین گونه که کره ی زمین میلیون ها سال پیش از این از کره ی مذاب خورشید جدا گشته و در فضای لایتناهی به گرد شمس به حرکت درآمده و سپس به مرور زمان سطح آن سرد شده و انجماد پذیرفته و به علت انقباض قشر آن چین خورده و بلندی و پستی (کوه ها و دره ها) پدید آمده است آنگاه چون محیط زمین را ابخره ی غلیظ احاطه کرده بود آن ابخره به صورت باران های شدید بر سطح زمین باریده و گودی های آن را پر کرده و دریاهای کنونی را به وجود آورده است
پیر سیمون مارکی دو، نام ریاضی دان و اخترشناس مشهور فرانسوی، مولد بومونتان -اُژ (کالوادس) به سال 1749 و وفات به سال 1827 میلادی او را در باب حرکات ماه و مشتری و کیوان و غیره مطالعاتی است امّا بیشتر شهرت وی بسبب ابداع فرضیه ی معرفت تکوین جهان است بدین گونه که کره ی زمین میلیون ها سال پیش از این از کره ی مذاب خورشید جدا گشته و در فضای لایتناهی به گرد شمس به حرکت درآمده و سپس به مرور زمان سطح آن سرد شده و انجماد پذیرفته و به علت انقباض قشر آن چین خورده و بلندی و پستی (کوه ها و دره ها) پدید آمده است آنگاه چون محیط زمین را ابخره ی غلیظ احاطه کرده بود آن ابخره به صورت باران های شدید بر سطح زمین باریده و گودی های آن را پر کرده و دریاهای کنونی را به وجود آورده است
پاله دو، نام قصری باستانی از دورۀ روم قدیم و آنجا مدت ده قرن مقر پاپ هابود، کلیسای سن ژان دلاتران در جوار قصر مزبور به امر قسطنطین در سال 324 میلادی ساخته شد پس از آن چندبار به مرمت آن پرداختند و آن یکی از پنج کنیسۀ عمده روحانیت روم است و این ابنیه همواره به سن سیژ تعلق داشته است
پاله دو، نام قصری باستانی از دورۀ روم قدیم و آنجا مدت ده قرن مقر پاپ هابود، کلیسای سن ژان دلاتران در جوار قصر مزبور به امر قسطنطین در سال 324 میلادی ساخته شد پس از آن چندبار به مرمت آن پرداختند و آن یکی از پنج کنیسۀ عمده روحانیت روم است و این ابنیه همواره به سن سیژ تعلق داشته است
به معنی نه ببسودن. اقتباس از نود و هفتمین آیۀ کریمه از سورۀ طه: قال فاذهب فان لک فی الحیوه ان تقول لامساس. (قرآن 97/20) ، گفت پس برو پس بتحقیق مر تراست در زندگانی که بگوئی مس ّ کردنی نیست مرا. (تفسیر ابوالفتوح رازی). صاحب غیاث آرد: یعنی گفت موسی (ع) سامری گوساله ساز را که پس برو از میان ما بدرستی که هست ترا از عقوبت در زندگی که گوئی هر کرا که نزد تو آید سودن مکن مرا یعنی دور شو از من چرا که هر که نزدیک شدی به او او را و آن کس را تب گرفتی از این بیم مردمان ازو و او از مردمان گریزان میبود. (غیاث، از تفسیر حسینی) : اینکه من خادم همی پردازم اکنون ساحریست سامری کو تا بیابد گوشمال لامساس. انوری
به معنی نه ببسودن. اقتباس از نود و هفتمین آیۀ کریمه از سورۀ طه: قال فاذهب فان لک فی الحیوه ان تقول لامساس. (قرآن 97/20) ، گفت پس برو پس بتحقیق مر تراست در زندگانی که بگوئی مس ّ کردنی نیست مرا. (تفسیر ابوالفتوح رازی). صاحب غیاث آرد: یعنی گفت موسی (ع) سامری گوساله ساز را که پس برو از میان ما بدرستی که هست ترا از عقوبت در زندگی که گوئی هر کرا که نزد تو آید سودن مکن مرا یعنی دور شو از من چرا که هر که نزدیک شدی به او او را و آن کس را تب گرفتی از این بیم مردمان ازو و او از مردمان گریزان میبود. (غیاث، از تفسیر حسینی) : اینکه من خادم همی پردازم اکنون ساحریست سامری کو تا بیابد گوشمال لامساس. انوری
پل (ویکنت دو) (1755- 1829 میلادی). سیاستمدار فرانسوی، متولد به فوکس آمفو. وی عضو مجلس مؤسسان بود و سپس بعضویت هیئت مدیره درآمد. اثر مشهورش ’خاطرات’ مفید است
پل (ویکنت دو) (1755- 1829 میلادی). سیاستمدار فرانسوی، متولد به فوکس آمفو. وی عضو مجلس مؤسسان بود و سپس بعضویت هیئت مدیره درآمد. اثر مشهورش ’خاطرات’ مفید است
نام خواجۀ دربار اردشیر دوم. پس از مرگ اردشیر پسر او اخس به سلطنت رسید و چون شروع به تسخیر مصر کرد (344 قبل از میلاد) این خواجه سمت معاونت من تور فرماندۀ یونانیان سپاه اخس (اردشیر سوم) یافت. مردی فعال و جسور و در نزد شاه مقرب بود. در جنگ مصر او موفق به تسخیر پلوز شد. در هنگام تسخیر بوباست، بین او و من تور اختلافی روی داد و در نتیجۀ تحریک من تور به دست سپاهیان مصری اسیر شد و ناچار از من تور کمک خواست بشرط اینکه بعداً تسلیم او باشد و بدین طریق آزاد شد. در اواخر حکومت اخس، چون پادشاه نسبت به تبعۀ خود شقاوت بسیار بکار برد، باگواس طبیبی راآلت اجرای مقاصد خود کرد و گویند کینۀ او بحدی شدید بود که پس از قتل اردشیر، جسد او را ریز ریز کرد وبه سگها خورانید. (ایران باستان ج 2 ص 1183). ظاهراًاولاد اخس را نیز باگواس خواجه نابود کرد، و فقط کوچکترین پسر او آرسس را نگاهداشت و بسلطنت برداشت. آرسس که متوجه شد قتل پدرش به دست این خواجه بوده است ازو متنفر شد و خیال قتل او را داشت ولی باگواس پیشدستی کرده آرسس را در 336 قبل از میلاد بقتل رساند و داریوش سوم پسر آرسان را بسلطنت برداشت. داریوش از باگواس تمکین نکرد و باگواس درصدد قتل اونیز بود ولی داریوش او را احضار کرده و امر کرد در حضور او زهری را که تهیه کرده بودند بیاشامد و خواجه از راه اضطرار اطاعت کرد و پس از آن درگذشت. (ایران باستان ج 2 ص 1189)
نام خواجۀ دربار اردشیر دوم. پس از مرگ اردشیر پسر او اخس به سلطنت رسید و چون شروع به تسخیر مصر کرد (344 قبل از میلاد) این خواجه سمت معاونت من تور فرماندۀ یونانیان سپاه اخس (اردشیر سوم) یافت. مردی فعال و جسور و در نزد شاه مقرب بود. در جنگ مصر او موفق به تسخیر پلوز شد. در هنگام تسخیر بوباست، بین او و من تور اختلافی روی داد و در نتیجۀ تحریک من تور به دست سپاهیان مصری اسیر شد و ناچار از من تور کمک خواست بشرط اینکه بعداً تسلیم او باشد و بدین طریق آزاد شد. در اواخر حکومت اخس، چون پادشاه نسبت به تبعۀ خود شقاوت بسیار بکار برد، باگواس طبیبی راآلت اجرای مقاصد خود کرد و گویند کینۀ او بحدی شدید بود که پس از قتل اردشیر، جسد او را ریز ریز کرد وبه سگها خورانید. (ایران باستان ج 2 ص 1183). ظاهراًاولاد اخس را نیز باگواس خواجه نابود کرد، و فقط کوچکترین پسر او آرسس را نگاهداشت و بسلطنت برداشت. آرسس که متوجه شد قتل پدرش به دست این خواجه بوده است ازو متنفر شد و خیال قتل او را داشت ولی باگواس پیشدستی کرده آرسس را در 336 قبل از میلاد بقتل رساند و داریوش سوم پسر آرسان را بسلطنت برداشت. داریوش از باگواس تمکین نکرد و باگواس درصدد قتل اونیز بود ولی داریوش او را احضار کرده و امر کرد در حضور او زهری را که تهیه کرده بودند بیاشامد و خواجه از راه اضطرار اطاعت کرد و پس از آن درگذشت. (ایران باستان ج 2 ص 1189)
برماسیدنی نیست بپسودنی نیست مس کردنی نیست. اقتباس از آیه 97 سوره 20 (طه) : قال ذهب فان لک فی الحیاه ان تقول لامساس. (گفت پس برو پس بتحقیق مرتر است در زندگانی که بگویی روا نیست من خادم همی پردازم اکنون ساحریست سامری کو تا بیاید گوشمال لامساس. (انوری) لا مشاحه فی الاصطلاح. نزاعی در اصطلاح نیست
برماسیدنی نیست بپسودنی نیست مس کردنی نیست. اقتباس از آیه 97 سوره 20 (طه) : قال ذهب فان لک فی الحیاه ان تقول لامساس. (گفت پس برو پس بتحقیق مرتر است در زندگانی که بگویی روا نیست من خادم همی پردازم اکنون ساحریست سامری کو تا بیاید گوشمال لامساس. (انوری) لا مشاحه فی الاصطلاح. نزاعی در اصطلاح نیست
مقایسه نمیشود توضیح در بعضی موارد اشاره است به لاتقاس الملائکه بالحدادین و این مثل از آنجاست که آیه علیها تسعه عشر سوره المدثرآیه 30) (یعنی دربانان دوزخ نوزده تن اند) نازل شد یکی از کفار عرب بیاران خود گفت که این نقلی نیست. من کار هیجده تن از ایشان کفایت کنم شما هر کار یک تن را بسازید. ابوبرک چون این بشنید گفت: لایقاس الملائکه بالحدادین یعنی نتوان نمود حدادا بمعنی دربان است و از آنگاه این جمله مثل گردیده است
مقایسه نمیشود توضیح در بعضی موارد اشاره است به لاتقاس الملائکه بالحدادین و این مثل از آنجاست که آیه علیها تسعه عشر سوره المدثرآیه 30) (یعنی دربانان دوزخ نوزده تن اند) نازل شد یکی از کفار عرب بیاران خود گفت که این نقلی نیست. من کار هیجده تن از ایشان کفایت کنم شما هر کار یک تن را بسازید. ابوبرک چون این بشنید گفت: لایقاس الملائکه بالحدادین یعنی نتوان نمود حدادا بمعنی دربان است و از آنگاه این جمله مثل گردیده است