جدول جو
جدول جو

معنی لاکونر - جستجوی لغت در جدول جو

لاکونر
(نِ)
جریان ناقص خون. (جانورشناسی عمومی ج 1 ص 187)
لغت نامه دهخدا
لاکونر
فرانسوی نبودی لانی (حفره ای)
تصویری از لاکونر
تصویر لاکونر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باکور
تصویر باکور
(پسرانه)
شمال (نگارش کردی: باکور)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لژیونر
تصویر لژیونر
بازیکنی که در باشگاهی غیر از باشگاه های کشور خودش بازی کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیکور
تصویر لیکور
نوعی نوشابۀ الکلی با مواد خوش بو و شیرۀ میوه
فرهنگ فارسی عمید
(کْوَ)
اسم هندی کتیرا (کثیرا) است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(کُ دِ)
ژان باپتیست هانری، لوپر. واعظ فرانسوی و از خطبای عالیقدر سدۀ نوزدهم. مولد رسی - سور - اورس (کت -در). (1802-1861 میلادی)
لغت نامه دهخدا
نام دهی جزء دهستان تولم، بخش مرکزی شهرستان فومن واقع در سیزده هزارگزی شمال فومن، دارای 508 تن سکنه است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
لاکونی. یکی از نواحی کوهستانی یونان قدیم در جنوب شبه جزیره پلوپونز. اسپارتا مرکز آن ناحیه است. (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 502)
لغت نامه دهخدا
نام غیب گوئی به مصر از مردم شهر بوت، هرودوت از این مرد در کتاب خویش سخن رانده است، (ایران باستان ج 1 ص 515)
لغت نامه دهخدا
(تُ نِ)
نام معشوقۀ ژوپیتر
لغت نامه دهخدا
(نِ)
جلبکهائی در دریای شمال بنام لامیناریا پراکنده است که به سنگها چسبیده و دو نوع آن مشهور است یکی لامینر قندی که بشکل برگی چین خورده و بطول چند متر و بعرض 10 تا 15 سانتیمتر است و دیگری لامینر پنجه ای که بشکل برگی دراز با دم برگ طویل است و این دمبرگ چون خشک شود بسیار باریک میشود و اگر آن را در آب نهند مقدار زیادی رطوبت بخود گرفته به حجم اولیه خود میرسد بهمین جهت است که با ساقۀ خشک آن سوزنهائی میسازند که در جراحی بکار میرود و برای باز نگاه داشتن زخمها استعمال میشود. لامینرها تشکیل زئوسپر میدهند و زئوسپرها چون در محیط مساعد قرار گیرند تشکیل جسمی بنام پرتال میدهند... (گیاه شناسی گل گلاب ص 155)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
اسم هندی ساج است. (فهرست مخزن الادویه). و اهل هند (ساج را) ساکونه نامند. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به ساج شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
نام ولایتی از شبه جزیره پلوپونز. این ولایت و همچنین ولایت مسنی در لشکرکشی اردشیر دوم به آسیای صغیر و لاسدمون بدست فرناباذ در بهار سال (393 قبل از میلاد) بتلافی غارت ها و خرابیهایی که لاسدمونیها در آسیای صغیر کرده بودند غارت شد. نیز رجوع به لاکونیا شود. (ایران باستان ج 1 ص 1113)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باکور
تصویر باکور
(ماده نر) نوبر نو باوه زود رس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکوار
تصویر اکوار
جمع کور، پالان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاجون
تصویر لاجون
لاغر ضعیف سست بنیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاگون
تصویر لاگون
فرانسوی مرداب کولاب آبگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لکونه
تصویر لکونه
بنگرید به لکنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیکور
تصویر لیکور
فرانسوی میکند مشروبی الکلی که نوعی عرق شیرین کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاکون
تصویر زاکون
روسی آسا (قانون) دات قاعده قانون رسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لژیونر
تصویر لژیونر
فرانسوی گندی هر یک از افراد لژیون رومی
فرهنگ لغت هوشیار
آلگی از دسته آلگهای قهوه یی که سر دسته تیره لامینرها میباشد. این آلگ در دریاها به تخته سنگها می چسبد و برخی گونه هایش دارای رشته هایی برگی شکل و مسطح بشکل نوار بطول چند متر و عرض 10 تا 15 سانتیمتر است. این رشته ها ممکنست ساده و یا منشعب باشند. این آلگ بعنوان علوفه چهارپایان از دریاها جمع آوری میشود و مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین الیاف آنرا در جراحی در معالجه فیستولها بکار میبرند
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره بادنجانیان که گیاهی علفی است و ارتفاعش بین 30 تا 60 سانتیمتر است و بحالت خود رو در اراضی آهکی مزارع موستانهای غالب نقاط اروپا و موستانهای غالب نقاط اروپا و آسیا (از جمله ایران) و آمریکا میروید. ساقه اش راست و زاویه دار برنگ مایل بقرمز و برگها یش متناوب باد مبرگ دراز و بیضوی و نوک تیز و نا منظم و سبز تیره است. گلهایش که در ظرف ماههای خرداد و شهریور ظاهر میشوند معمو منفرد و دارای دمگل کوتاه و خمیده است. قسمتهای مختلف گل آن 5 تایی و تخمدانش بیضوء و بی کرک و دو خانه میباشد. میوه آن سته و مایل بقرمز ببزرگی یک گیس و پوشیده از پرده ایست که از بهم پیوستن کاسبرگها حاصل میشود (نام عروسک در پرده که باین گیاه داده اند بهمین مناسبت است)، درون میوه دانه های کوچک و مسطح و مایل بسفید جای دارد. قسمت مهم مورد استفاده این گیاه میوه آن است ولی گیاه شامل اسید هایی نظیر اسید آسکوربیک اسید سیتریک و قند است. در برگهای آن ماده تلخی بنام فیزالین موجود است و از کاسبرگها یش ماده ای بنام فیزالین بدست آورده اند. میوه کاکنج مدروملین است. برگها و ساقه و کاسه گل آن در ردیف مقوی های تلخ و تصفیه کننده خون ذکر شده است. در اکثر نواحی ایران (اطراف تهران و تجریش و اصفهان و آذربایجان و خراسان) میروید الکاکنج کرز القدس کاکنه عروسک پس پرده عروسک پشت پرده عروس پس پرده عروس در پرده کچومن اوسفد نون خمری مرجا اسفیدولیون جوز المرج حب اللهو راجپوتکه هلیله کایم بن پوتکه فناری کرایس الیهود آلبالو زمستانی پاپل اسفوندو لیون حب النوم اسفیدیلیون
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نبود ضایعاتی که در مراکز عصبی بصورت حفرات کوچک و بزرگی پدید میاید. نتیجه این ضایعات فلج اعضا و برخی ناراحتیهای دیگر است، فضاهایی که بین سلولهای گیاهی بوجود میاید و ممکنست درنتیجه تحلیل برخی سلولها و یا رشد فضاهای اولیه بین سلولی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاگونر
تصویر لاگونر
فرانسوی مردابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لژیونر
تصویر لژیونر
((لِ یُ نِ))
هر یک از افراد لژیون رومی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاکون
تصویر زاکون
قاعده، قانون، رسم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاکبر
تصویر لاکبر
آستون
فرهنگ واژه فارسی سره
اگر بیند سوره کوثر میخواند، دلیل که مال و نعمت بسیار یابد، لکن فرزندش کم بود - محمد بن سیرین
خیرات بسیار نماید و اجر و ثواب یابد.
عطا یابد از بزرگی و دشمن او بدحال شود.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
از مراتع لنگای عباس آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
چادرشب
فرهنگ گویش مازندرانی
کفگیر ویژه ی کندن ته دیگ
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بابل کنار بابل
فرهنگ گویش مازندرانی