جدول جو
جدول جو

معنی لاکوم - جستجوی لغت در جدول جو

لاکوم
دهی از دهستان ولوپی، بخش سوادکوه شهرستان شاهی، واقع در 7 هزارگزی شمال آلاشت، کوهستانی سردسیر، بدانجا سکنۀ دائم نباشد و در تابستان از قراء نفت چال و بوزخانی دهستان لفور در حدود سیصد نفر برای تعلیف احشام خود و استفادۀ از هوای ییلاقی بدین ده آیند، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی از دهستان میداود (سرگچ)، بخش جانکی گرمسیر، شهرستان اهواز، واقع در بیست هزارگزی خاوری باغ ملک، دارای 200 تن سکنه شیعه و فارسی زبان از طایفۀ ممینی، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مال رو و محصول غلات و برنج و انجیر و بلوط، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کِ دِ)
اسحاق، نامی که در فلاندر به ژوئیف اران (یهودی سرگردان) داده شده است
لغت نامه دهخدا
(اَکْ وَ)
بلند هرچه باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
دختر (در لهجۀ گیلانیان)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی نبود ضایعاتی که در مراکز عصبی بصورت حفرات کوچک و بزرگی پدید میاید. نتیجه این ضایعات فلج اعضا و برخی ناراحتیهای دیگر است، فضاهایی که بین سلولهای گیاهی بوجود میاید و ممکنست درنتیجه تحلیل برخی سلولها و یا رشد فضاهای اولیه بین سلولی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
ناکام
فرهنگ گویش مازندرانی
نام محل و مرتعی نزدیک آلاشت
فرهنگ گویش مازندرانی