جدول جو
جدول جو

معنی لاکرتل - جستجوی لغت در جدول جو

لاکرتل(رِ تِ)
ژاک دو. ادیب و رمان نویس فرانسوی و عضو آکادمی فرانسه. مولد کرماتن (سائن - ا - لوار) به سال 1888 م
پیر لوئی. وی را ’لاکرتل انه’ نیز گویند. ادیب و قاضی فرانسوی. مولد متز. (1751-1824م.)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ائتلاف صاحبان چند کارخانه یا مؤسسه برای ثابت نگه داشتن بهای اجناس و محصولات خود، اتحادیه چند شرکت بزرگ اقتصادی برای کنترل قیمت ها
فرهنگ فارسی عمید
(اَ تَ)
نام محدثی. (ناظم الاطباء) ، هست شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، ضامن شدن، اندوهگین شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
نام دزدی. گویند: هو اسرق من اکتل. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
درشت. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، پیمودن جهت دیگری. گویند:اکتال الطعام له. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پیمودن برای خود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 18). گرفتن کیل و پیمودن برای خود. (از اقرب الموارد) ، گرفتن از کسی: اکتالت علیه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اخذ. گرفتن. چیزی پیموده گرفتن. (یادداشت مؤلف). پیموده ستاندن. (از تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
مرد گنگلاج. کندزبان، خوردن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) ، ارتمام فصیل، تازه کوهان آوردن کره شتر
لغت نامه دهخدا
(اَ تُ)
حصن یا قریه ای است بیمن از حازّه بنی شهاب. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
گیوم شوالیه دو. زبانشناس اتریشی که در سال 1839 میلادی در هوف (مراوی) متولد شد و در سال 1907 میلادی در وین درگذشت. در وین استاد زبانشناسی بود. آثار زیر از اوست: مطالعات همری (1871- 1874) ، مطالعاتی درباره دموستن (1877- 1878) و مطالعاتی درباره حقوق مدنی آتنی و منابع آن (1878)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
نام پادشاه ایتاک و پدر اولیس
لغت نامه دهخدا
(تُ)
یا قند شیر. قندی است از دستۀ ساکاروز که از اتحاد یک ملکول گلوکز راست و یک ملکول گالاکتوز تشکیل شده است. رجوع به درمان شناسی دکتر عطائی ج 1 ص 440 شود
لغت نامه دهخدا
(تِ)
شرکت بزرگی که از چند شرکت کوچکتر برای تثبیت بهای کالائی تشکیل شود
لغت نامه دهخدا
(لاکْ کُ)
نام جسمی در شیرابۀ درخت لاک. (گیاه شناسی حسین گل گلاب ص 55)
لغت نامه دهخدا
(کُ دِ)
ژان باپتیست هانری، لوپر. واعظ فرانسوی و از خطبای عالیقدر سدۀ نوزدهم. مولد رسی - سور - اورس (کت -در). (1802-1861 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
رودی خرد از آب راهه های هرمس در لیدیا. و پاکتل شهر سارد را مشروب میساخت و گویند این آب راهه پرک های زر با خود می آورد و ثروت مشهور کرزوس از این رود آوردها بود. این رود از کوههای ت م لوس جاری بود و به خلیج ازمیر میریخت، در تداول اروپائیان معاصر، منبع سرشار ثروت
لغت نامه دهخدا
(تَ/ تِ)
لاکچه. لاخشه. لاکشه. لخشک. جون عمه. لطیفه. تتماج. لاخشته. نوعی رشته که لوزی برند و از آن آش پزند: لاکشته و رشته فرموده بود (سلطان مسعود) بیاوردند بسیار. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 222)
لغت نامه دهخدا
(کِ رِ تَ)
اسم قدیم کشور کابل است، در بند اول فرگرد نهم وندیداد آمده: ’در هفتمین کشوری که اهورامزدا بیافرید واکرته می باشد اهریمن بدکنش در آنجا خنه ئیتی پری را که به گرشاسب پیوست بیافرید’. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 421)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
نام سرداری از تب که در جنگهای اردشیر سوم در مصر شرکت داشت. توضیح آنکه چون اردشیر سوم به کارهای فینیقیه خاتمه داد و خواست که با سپاه خود و یونانیهای اجیر به مصر رود رسولان به شهرهای یونانی فرستاد و شهرهای عمده را تشویق کرد که در جنگ او با مصر شرکت جویند... تبی ها هزار نفر سنگین اسلحه به سرداری لاکراتس فرستادند. چون پادشاه مصر ساحل نیل از طرف عربستان را که مستحکم کرده بود از دست داد و به تصور اینکه اردشیر به جانب منفیس پایتخت مصر خواهد شتافت تصمیم کرد که به دفاع آن شهر پردازد، لاکراتس تبی در آن حال به طرف پلوز رفت تا آن را محاصره کند و ضمناً شعبه نیل را برگردانید و پس از آنکه زمین این شعبه خشک شد خاک ریزهائی ساخت و ماشینهای جنگی بر آنها استوار کرد تا در دیوارهای قلعه سوراخهائی ایجاد کند بدین وسیله قسمت بزرگ دیوار شهر خراب شد... در ابتدا یونانیهائی که در پلوز بلندی ها را اشغال کرده بودند سخت جنگیدند (یونانیهای اجیر مصر) ولی چون شنیدند که پادشاه مصر به طرف منفیس رفته از نرسیدن کمک مأیوس شده رسولانی به اردوی ایران برای مذاکره فرستادند. لاکراتس به آنها گفت قول میدهم اگر پلوز را تسلیم کنید آزاد باشید و با بارو بنۀ خود بی مانع به یونان برگردید. بر اثر این قرارداد ارگ شهر تسلیم شد. بعد از آن اردشیر با گواس خواجه را با عده ای از سپاهیان غیریونانی فرستاد تا شهر را تصرف کند و این عده اموال یونانیهای تسلیم شده را غارت کردند و لاکراتس چون از این نقض عهد آگاه شد به باگواس خواجه و سربازان او حمله کرد بعضی را کشت و مابقی را بپراکند. باگواس از رفتار لاکراتس شکایت به اردشیر برد، شاه گفت جزای سربازانی که نقض عهد کرده اند همین بوده است و فرمود اشخاصی را که مقصر بودندبه قتل رسانند. (ایران باستان ج 2 صص 1172- 1176)
لغت نامه دهخدا
آلفرد، معدن شناس فرانسوی، مولد ماکن، (1863-1948 میلادی)، وی منشی دائمی آکادمی علوم بود
ژان فرانسوا دو، عضوکنوانسیون فرانسه، مولد ’پن ادمه’ (1754-1794 میلادی)
سیلوستر فرانسوا، ریاضی دان فرانسوی، مولد پاریس (1765-1843 میلادی)
لغت نامه دهخدا
پل، معروف به ژاکوب کتاب دوست، نویسندۀ فرانسوی، مولد پاریس (1806 - 1884م،)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارتل
تصویر ارتل
کند زبان، سامانیافته
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی شیر کاند یا قند شیر عبارت از دیساکاریدی است که از ترکیب یک مولکول گالاکتز با یک گلوکز با حذف یک مولکول آب حاصل شده است و دارای طعم شیرین است این گلوسید در شیر انسان و خر به نسبت 5، 6 و در شیر گاو و گوسفند به نسبت 5، 4 درصد وجود دارد لاکتوز
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی رشته که آنرا لوزی برند، آشی که از رشته مذکور پزند تتماج توتماج
فرهنگ لغت هوشیار
شرکت بزرگی که از چند شرکت کوچکتر برای تثبیت بهای کالائی تشکیل شود
فرهنگ لغت هوشیار
((تِ))
اتحادیه ای مرکب از چند شرکت یا مؤسسه اقتصادی برای در دست گرفتن بازار و نرخ ها
فرهنگ فارسی معین
شرکت، شرکت فراملیتی، کمپانی، کنسرسیوم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از ابزار بافندگی سنتی که با پا پایین و بالا شود
فرهنگ گویش مازندرانی
صندلی چوبی که در شالی کاری جهت کندن جوانه برنج از خزانه مورد
فرهنگ گویش مازندرانی
دهن گشاد، تله و دامی که با لاوک یا لگن درست کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
دهن گشاد
فرهنگ گویش مازندرانی