منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
لاجورد، سنگ معدنی به رنگ آبی آسمانی یا آبی پر رنگ که ساییده شدۀ آن در نقاشی به کار می رود و در طب قدیم هم استعمال می شد، به رنگ لاجورد، آبی تیره، آبی کبود
لاجورد، سنگ معدنی به رنگ آبی آسمانی یا آبی پر رنگ که ساییده شدۀ آن در نقاشی به کار می رود و در طب قدیم هم استعمال می شد، به رنگ لاجورد، آبی تیره، آبی کبود
منسوب به لازورد. لاجوردی. برنگ لاجورد. رنگی بین آسمانجونی ازرق و نیلی. صاحب الجماهر گوید: قال نصر، ان للاکهب مراتب تتفاضل بالشبع من اللون فاوّله الاّسمانجونی الازرق، ثم اللازوردی، ثم النیلی، ثم الکحلی و هو اشبعها..
منسوب به لازورد. لاجوردی. برنگ لاجورد. رنگی بین آسمانجونی ازرق و نیلی. صاحب الجماهر گوید: قال نصر، ان للاکهب مراتب تتفاضل بالشبع من اللون فاوّله الاَّسمانجونی الازرق، ثم اللازوردی، ثم النیلی، ثم الکحلی و هو اشبعها..
منسوب به لاجورد، به رنگ لاجورد. کبود، مجازاً، آسمان به مناسبت رنگ کبود یا آبی آن: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. ناصرخسرو. جائی است برین بام لاجوردی کانجای ترا جاودان مکان است. ناصرخسرو. برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. خاقانی. ای چرخ لاجوردی زین بوالعجب چرائی کایینۀ خسان را زنگار می زدائی. خاقانی. زنگار غم فشاندی بر جانم و ندیدی کز چرخ لاجوردی دل هست لاجوردی. خاقانی. هر نگاری که زر بود بدنش لاجوردی رزند پیرهنش. نظامی. گرفته سنگهای لاجوردی ز کسوتهای گل سرخی و زردی. نظامی چو طاوس خورشید بگشاد بال زر اندود شد لاجوردی هلال. نظامی. چو دور از پی لاجوردی نقاب سر از گنبد لاجوردی متاب فلکها که چون لاجوردی خزند همه جامۀ لاجوردی رزند. نظامی. چه افتاد ای سپهر لاجوردی که امشب چون دگر شبها نگردی. نظامی. چو خورشید از حصار لاجوردی علم زد بر سر دیوار زردی. نظامی. دامن ابریسکی ّ و شیرکی هست چون این لاجوردی دایره. نظام قاری. لشکر موئینه را با صوف بین هست چونان لاجوردی دایره. نظام قاری
منسوب به لاجورد، به رنگ لاجورد. کبود، مجازاً، آسمان به مناسبت رنگ کبود یا آبی آن: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. ناصرخسرو. جائی است برین بام لاجوردی کانجای ترا جاودان مکان است. ناصرخسرو. برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. خاقانی. ای چرخ لاجوردی زین بوالعجب چرائی کایینۀ خسان را زنگار می زدائی. خاقانی. زنگار غم فشاندی بر جانم و ندیدی کز چرخ لاجوردی دل هست لاجوردی. خاقانی. هر نگاری که زر بود بدنش لاجوردی رزند پیرهنش. نظامی. گرفته سنگهای لاجوردی ز کسوتهای گل سرخی و زردی. نظامی چو طاوس خورشید بگشاد بال زر اندود شد لاجوردی هلال. نظامی. چو دور از پی لاجوردی نقاب سر از گنبد لاجوردی متاب فلکها که چون لاجوردی خزند همه جامۀ لاجوردی رزند. نظامی. چه افتاد ای سپهر لاجوردی که امشب چون دگر شبها نگردی. نظامی. چو خورشید از حصار لاجوردی علم زد بر سر دیوار زردی. نظامی. دامن ابریسکی ّ و شیرکی هست چون این لاجوردی دایره. نظام قاری. لشکر موئینه را با صوف بین هست چونان لاجوردی دایره. نظام قاری
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
پارسی تازی گشته لاژوردی رنگ لاجوردی منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
پارسی تازی گشته لاژوردی رنگ لاجوردی منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)