جدول جو
جدول جو

معنی لاژوردین - جستجوی لغت در جدول جو

لاژوردین
(ژْ / ژَ وَ)
منسوب به لاژورد. لاژوردی. لاجوردی
لغت نامه دهخدا
لاژوردین
(ژْ / ژَ وَ)
نام قلعتی محکم:
دژ گنبدین کوه تا خربنه
دژ لاژوردین ز بهر بنه.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
لاژوردین
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاژورد
تصویر لاژورد
لاجورد، سنگ معدنی به رنگ آبی آسمانی یا آبی پر رنگ که ساییده شدۀ آن در نقاشی به کار می رود و در طب قدیم هم استعمال می شد، به رنگ لاجورد، آبی تیره، آبی کبود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاجوردی
تصویر لاجوردی
آبی تیره، کبود، لاجوردی رنگ، دارای رنگ لاجوردی، کنایه از آسمان
فرهنگ فارسی عمید
صامریوما است. (فهرست مخزن الادویه). طرنشول. حشیشهالعقرب. ایلیوطروفیون طوماغا
لغت نامه دهخدا
(زْ / زَ وَ)
منسوب به لازورد. لاجوردی. برنگ لاجورد. رنگی بین آسمانجونی ازرق و نیلی. صاحب الجماهر گوید: قال نصر، ان للاکهب مراتب تتفاضل بالشبع من اللون فاوّله الاّسمانجونی الازرق، ثم اللازوردی، ثم النیلی، ثم الکحلی و هو اشبعها..
لغت نامه دهخدا
(لاجْ / جَ وَ)
منسوب به لاجورد، به رنگ لاجورد. کبود، مجازاً، آسمان به مناسبت رنگ کبود یا آبی آن:
ز بیم چنبر این لاجوردی
همی بیرون جهم هزمان ز چنبر.
ناصرخسرو.
جائی است برین بام لاجوردی
کانجای ترا جاودان مکان است.
ناصرخسرو.
برای آنکه نقش تو نگارند
دل خاقانی آمد لاجوردی.
خاقانی.
ای چرخ لاجوردی زین بوالعجب چرائی
کایینۀ خسان را زنگار می زدائی.
خاقانی.
زنگار غم فشاندی بر جانم و ندیدی
کز چرخ لاجوردی دل هست لاجوردی.
خاقانی.
هر نگاری که زر بود بدنش
لاجوردی رزند پیرهنش.
نظامی.
گرفته سنگهای لاجوردی
ز کسوتهای گل سرخی و زردی.
نظامی
چو طاوس خورشید بگشاد بال
زر اندود شد لاجوردی هلال.
نظامی.
چو دور از پی لاجوردی نقاب
سر از گنبد لاجوردی متاب
فلکها که چون لاجوردی خزند
همه جامۀ لاجوردی رزند.
نظامی.
چه افتاد ای سپهر لاجوردی
که امشب چون دگر شبها نگردی.
نظامی.
چو خورشید از حصار لاجوردی
علم زد بر سر دیوار زردی.
نظامی.
دامن ابریسکی ّ و شیرکی
هست چون این لاجوردی دایره.
نظام قاری.
لشکر موئینه را با صوف بین
هست چونان لاجوردی دایره.
نظام قاری
لغت نامه دهخدا
(قُ شَ / شِ گُ تَ)
بودن چیز لاجوردی
لغت نامه دهخدا
(ژْ / ژَ وَ)
منسوب به لاژورد. به رنگ لاژورد. لازوردی. لاجوردی
لغت نامه دهخدا
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
مونث لاجوردی پارسی تازی گشته گل آفتاب پرست از گیاهان مونث لاجوردی، گل آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته لاژوردی رنگ لاجوردی منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته لاجوردی منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ) مجازاً آسمان، برنگ لاجورد
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به لاجورد. برنگ لاجورد: برای آنکه نقش تو نگارند دل خاقانی آمد لاجوردی. (خاقانی لغ)، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز است، آسمان: ز بیم چنبر این لاجوردی همی بیرون جهم هزمان ز چنبر. (ناصر خسرو لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
لاجورد، تیره سیاه: بر کید بودند کین جام کرد بروز سپید و شب لاژورد (شا. بخ 1835: 7)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاجوردی
تصویر لاجوردی
((وَ))
رنگ لاجورد، نوعی آبی مرکب از آبی مخلوط با مقداری کم قرمز، آسمان
فرهنگ فارسی معین