جدول جو
جدول جو

معنی لاورشیر - جستجوی لغت در جدول جو

لاورشیر(وَ)
صمغ درختی است که در دواها بکار برند و عربان جاوشیر گویند. (برهان) (آنندراج). گاوشیر. جاوشیر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاوشیر
تصویر لاوشیر
جاوشیر، گیاهی با ساقۀ بلند و پرزدار با برگ های شبیه برگ انجیر و گل های زرد خوشبو و صمغی بدبو که از ریشه و ساقۀ این گیاه گرفته می شود و برای استرس، استسقا، عسرالبول و بیماری های عصبی نافع است، کوشیر، گاوشیر، گواشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاوشیر
تصویر جاوشیر
گیاهی با ساقۀ بلند و پرزدار با برگ های شبیه برگ انجیر و گل های زرد خوشبو و صمغی بدبو که از ریشه و ساقۀ این گیاه گرفته می شود و برای استرس، استسقا، عسرالبول و بیماری های عصبی نافع است، کوشیر، گاوشیر، گواشیر، لاوشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاوشیر
تصویر گاوشیر
جاوشیر، گیاهی با ساقۀ بلند و پرزدار با برگ های شبیه برگ انجیر و گل های زرد خوشبو و صمغی بدبو که از ریشه و ساقۀ این گیاه گرفته می شود و برای استرس، استسقا، عسرالبول و بیماری های عصبی نافع است، کوشیر، گواشیر، لاوشیر
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
صمغی است که آن را گاوشیر هم میگویند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
گندم خردشده که با شیر می جوشانند و جهت غذای زمستان نگاه میدارند، و آن از غذاهای مردم جنوب خراسان است
لغت نامه دهخدا
(ی یِ)
ژان دو. عالم فرانسوی مخصّص در سجایا. مولد پاریس به سال 1645 و وفات 1696 م
لغت نامه دهخدا
(فِرْ ریِ)
ژولین. نام قاضی فرانسوی. مولد ژنزاک. (1798-1861 میلادی)
لغت نامه دهخدا
صمغ درختی است که ساق آن کوتاه وبرگ آن شبیه به برگ انجیر و برگ زیتون میباشد و گل آن زرد و تخمش خوشبوی میشود، ساق آن را بشکافند تا صمغ از آن برآید و بهترین آن زعفرانی باشد و در آب زود حل شود و مانند شیر نماید، گویند وقتی که از ساق درخت برمی آید سفید است و چون خشک میشود زرد میگردد طبیعت آن گرم و خشک است و معرب آن جاوشیر است، (برهان) (جهانگیری) (آنندراج) (الفاظ الادویه)، صمغ سفیدرنگ گیاهی است بلندتر از ذراعی خشن مزغب که برگش به برگ زیتون ماند و اکلیلی چون اکلیل شبت با گلی زرد و دانه ها شبیه به دانۀ زیتون دارد و چون آن را چاک دهند این صمغ از آن تراود و چون در آب حل کنند رنگ آب سپید گردد و در طب بکار است، در برهان قاطع چ معین آمده: معرب آن جاوشیر، ضریر انطاکی در تذکرۀ خود گوید: ’جاوشیر، نبات فارسی معرب عن گاو شیر، و معناه حلیب البقر لبیاضه، ’، (تذکرۀ اولی الالباب ج 1 ص 105)، جاوشیر ... به فارسی جواشیر و گوشیر و نیز به شیرازی جاحوشی نامند، (مخزن الادویه ص 178) - انتهی:
نامت همی شنیدم بردم گمان که شیری
چون دیدمت نه شیری قطران و گاوشیری،
لامعی،
رجوع به جاشیرشود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در 75 هزارگزی شمال باختر اردل متصل به راه مالرو گاوشیر به بازفت، کوهستانی، جنگل، بلوط، معتدل، دارای 282 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات پشم و روغن، شغل اهالی زراعت و گله داری، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نام طایفه ای از طوایف فارسی. اینان مردمان وحشی وکوه نشینند. مسکن آنها در کوهستان شرقی ناحیۀ جهانگیریۀ لارستان و معیشت آنها از شکار کوه و بزداری است و بزهای آن طایفه مانند بزهای فرامرزی و کرزاد در سال سه بار کهره (بره) بیاورد. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاو شیر
تصویر کاو شیر
پارسی تازی گشته گیاه گاو شیر جاو شیر
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که علفی و پایاست. برگهایش شانه یی و گلهایش زرد رنگ و بصورت چتر مرکبند. دو یا سه گونه از گیاه شناخته شده که در اروپا و افریقا و آسیا میرویند. از گیاه مذکور ماده ای شیری رنگ ترشح میشود که در مجاورت هوا منجمد میگردد و بصورت صمغ در می آید و در طب عوام مصرف دارد و چون خوشبو میباشد در عطر سازی نیز مستعمل است جاوشیر جاشیر کماشیر حلیب البقر
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که علفی و پایاست. برگهایش شانه یی و گلهایش زرد رنگ و بصورت چتر مرکبند. دو یا سه گونه از گیاه شناخته شده که در اروپا و افریقا و آسیا میرویند. از گیاه مذکور ماده ای شیری رنگ ترشح میشود که در مجاورت هوا منجمد میگردد و بصورت صمغ در می آید و در طب عوام مصرف دارد و چون خوشبو میباشد در عطر سازی نیز مستعمل است جاوشیر جاشیر کماشیر حلیب البقر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاوشیر
تصویر جاوشیر
پارسی تازی گشته گاو شیر از گوج (صمغ) ها گاو سیر گاورشیر گاوشیر
فرهنگ لغت هوشیار