جدول جو
جدول جو

معنی لاهجی - جستجوی لغت در جدول جو

لاهجی
(هَِ)
منسوب به لاهیجان
لغت نامه دهخدا
لاهجی
(هَِ)
دهی از دهستان کربال. بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 72 هزارگزی جنوب خاوری زرقان و دوهزارگزی راه شوسۀ بند امیر به سلطان آباد. جلگه، معتدل و مالاریائی دارای 145 تن سکنه. آب آن از رود کر. محصول غلات و برنج و چغندر و تریاک، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاهی
تصویر لاهی
مشغول لهو و لعب، بازی کننده، کنایه از غافل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاهیجی
تصویر لاهیجی
از مردم لاهیجان
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به لاهیجان، لاهیجانی، اهل لاهیجان
لغت نامه دهخدا
نام دهی چهار فرسخ بیشتر میانۀ شمال و مغرب گاوکان، (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
عبدالرزّاق، او راست شوارق الالهام و آن شرحی است بر تجریدالکلام خواجه نصیرالدین طوسی، و هم او راست گوهر مراد در حکمت به فارسی، رجوع به عبدالرزاق لاهیجی شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ زی ی)
منسوب به لاهزبن قریظبن ابی رمثه، ختن سلمه بن کثیرالخزاعی. (سمعانی ورق 595)
لغت نامه دهخدا
الامیر لاجی آخربک الکبیر، از معاصرین سلطان سنجر سلجوقی، (تتمۀ صوان الحکمه ص 162)
لغت نامه دهخدا
غافل شونده، (منتخب اللغات)، لاعب، بازی کننده، بازیگر، (دهار) : لاهی الهی را درک نتواند کرد، (از کشف المحجوب)، موحد الهی بود نه لاهی، (از کشف المحجوب)،
پرهیز کن از لهو از آنکه هرگز
سرمایه نکرده ست هیچ لاهی،
ناصرخسرو،
کی کند جلوه عز اللهی
قدس لاهوت بر دل لاهی،
جوینی
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
لاهجان. لاهیجان نام ناحیتی به گیلان. از آنجاابریشم لاهجی خیزد اما نیکو نبود. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لاهیجی
تصویر لاهیجی
منسوب به لاهیجان از مردم لاهیجان
فرهنگ لغت هوشیار
بازیگر بازیگوش بازی کننده بازیگر لاعب جمع لواهی: موحد الهی بودنه لاهی
فرهنگ لغت هوشیار