جدول جو
جدول جو

معنی لانژه - جستجوی لغت در جدول جو

لانژه(نِ تِ)
نام کرسی بخش از ولایت شینون در ایالت ’اندر ا - لوار’ در ساحل لوار به فرانسه. دارای راه آهن و 3455 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لانه
تصویر لانه
جای زندگی جانوران اعم از پرنده، خزنده، چرنده، حشره و درنده، آشیان، آشیانه
خانۀ انسان
بیکاره، تنبل، برای مثال کنون جویی همی حیلت که گشتی سست و بی طاقت / تو را دیدم به برنایی فسار آهخته و لانه (کسائی - ۵۸)
بی قید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لانده
تصویر لانده
جنبانده، حرکت داده، تکان داده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انژه
تصویر انژه
عدس، گیاهی بوته ای از خانوادۀ باقلا با گل های سفید رنگ و برگ های باریک که دانۀ گرد و محدب این گیاه که مصرف خوراکی دارد، دانچه، مژو، نسک، نرسک، نرسنگ، مرجو، مرجمک، بنوسرخ
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ)
نعت مفعولی از لاندن. جنبانیده. افشانیده
لغت نامه دهخدا
(لُ ژِ)
فیزیک دان فرانسوی، مولد ’سن ژرمن آن لی’ (1811-1871 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(ژَ / ژِ)
لابه:
چو دیده منحرف طبع شهنشاه
به صد لاژه کشیده از جگر آه.
میرنظمی.
(این لغت با معنی و شاهد آن از مجعولات شعوری است)
لغت نامه دهخدا
(ژِ)
زعفران دشتی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ ژَ / ژِ)
مرجمک. عدس. (از برهان قاطع) (از انجمن آرا) (آنندراج). و رجوع به عدس و انز و دانژه شود، افزون شدن رنج و آزار کسی همسایه را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
ناپلئون. نحوی فرانسوی. مولد پاریس. مؤلف کتابی در لغت زبان فرانسه. (1803-1852 میلادی)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی به اندلس (الحلل السندسیه ج 2 ص 282)
لغت نامه دهخدا
(ژَ / ژِ)
دانچه. دانیژه. عدس. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(ژِ)
نام کرسی بخشی از ولایت وین ایالت شاتل رلت بفرانسه. کنار رود وین. دارای 930 تن سکنه و راه آهن
لغت نامه دهخدا
(ژِ)
تلفظ فرانسوی ’طنجه’ شهر و بندری است به مراکش که بر کنار تنگۀ جبل طارق واقع است و 46000 تن سکنه دارد و مرکز یک منطقۀ بین المللی بمساحت 583هزار مترمربع است که در این منطقه 100000 تن سکونت دارند
لغت نامه دهخدا
(اِ ژِ)
کامی ّ. مؤلف فرانسوی. متولد بپاریس (1863-1919م.). او راست: یهودی لهستانی. افردیت و پسر ستاره، نام موضعی از دیار جذام که رسول صلوات اﷲ علیه به جعال بن ربیعه بخشید. (منتهی الأرب). اسم علم کوهی ازکوههای حسمی از دیار جذام مابین ایله و تیه بنی اسرائیل و آن کوهی است بسیار مرتفع و اهل بادیه گمان برند که در آن مو و صنوبر است و پیامبر صلی اﷲ علیه و سلم نوشت که ارم بنی جعال بن ربیعه بن زید جذامیین راست وکسی آن جا نباید جای گزیند، چه ارم در دست آنانست و احدی با ایشان نباید خصومت ورزد، پس کسی که خصومت ورزد حقی ندارد و حق جذامیین حق است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دانژه
تصویر دانژه
عدس مرجمک
فرهنگ لغت هوشیار
آشیان، آشیانه و خانه زنبور و جانوران پرنده و چرنده و درنده میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لانده
تصویر لانده
(حرکت داده جنبانیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لارنژه
تصویر لارنژه
فرانسوی گلویی نایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لانه
تصویر لانه
((نِ))
آشیانه، خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لانه
تصویر لانه
بیکار، کاهل، تنبل
فرهنگ فارسی معین
آشیانه، آشیان، سوراخ، عریش، کاشانه، کنام، شان، کندو، بیکاره، تن آسا، تنبل، کاهل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خواب یک لانه: دارائی شما بیشتر می شود
یک لانه پر: ثروت
یک لانه خالی: ۱- پایان کارو نقشه هایتان ۲- پایان یک رابطه
یک لانه پیدا می کنید: یک ازدواج در پیش است
یک لانه با تخمهای شکسته درون آن: خوشبختی
لانه پرندگان: خوشبختی در خانه
یک لانه با پرندگان مرده در آن:احترام
یک لانه که فقط یک پرنده درون آن است: منفعت
یک لانه با پرندگان متعدد درون آن: منفعهای بزرگ
لانه مار: بی آبرویی و سرافکندگی
لانه جیرجیرک: ثروت
لانه کبوتر: اوقات شما تلخ خواهد شد
یک کبوتر تنها در یک لانه: یک غافلگیری خوشحال کننده
لانه عقرب: نارضایتی بزرگ در زندگی
لانه تمساح: دیگران بیش از حد پشت سر شما پرگوئی می کنند
لانه ها را خراب می کنید: بدبختی به شما نزدیک می شود.
خواب لانه سگ: شرمساری و سرافکندگی
یک لانه سگ خالی: شخصی شما را به خانه اش دعوت می کند
یک لانه پراز سگ: مشاجرات متعدد در پیش است.
اگر در خانه لانه مرغ بود، او را بر قدر آن مرغ و لانه فایده باشد که به او رسد. اگر لانه بکندکاری مکروه کند. اگر باز به جای خود نهاد یاری کسی کند. اگر دید در لانه مرغ بزرگ بود در پناه بزرگی درآید و خیر بیند.
- کتاب سرزمین رویاها
فرهنگ جامع تعبیر خواب