جدول جو
جدول جو

معنی لانسلو - جستجوی لغت در جدول جو

لانسلو
(سِ لُ)
کلود. راهب ژانسنیست. مولد پاریس (1695-1615)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لُ)
نام کمونی از مربیهان ولایت لریان فرانسه. دارای 7795 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
رلاند دو، موسیقی دان سبک فرانکوبلژ، مولد من به سال 1530 و وفات 1594 میلادی نیز رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(لُ)
ادوارد ترانه ساز فرانسوی. مولد لیل (1892-1823)
لغت نامه دهخدا
(اُ سِ لُ)
نوعی گربۀ وحشی در مکزیک که پوست وی خالدار است
لغت نامه دهخدا
(اُ لُ)
نام قدیم ’کریستیانیا’ پایتخت نروژ که در سال 1924م. مجدداً همین نام (اسلو) متداول گردید. این شهر در خلیجی که تنگۀ اسکاژراک (سکاگراک) تشکیل میدهد واقع است و 250000 سکنه و تجارتی بارونق دارد
لغت نامه دهخدا
(دَ)
نام شهری به آلمان (پالاتینا). دارای 14500 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(دَ)
کالسکۀ چهارچرخه که هر دو کروک آن را توان جمع یا باز کرد
لغت نامه دهخدا
نام موضعی به اندلس (الحلل السندسیه ج 2 ص 282)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
نام کرسی بخش در ایالت (کرّز) از ولایت تول. دارای 817 تن سکنه است
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه، در 15هزارگزی شمال خاوری تکاب و 8هزارگزی خاور راه ارابه رو تکاب به احمدآباد واقع است، کوهستانی و معتدل و سالم است، 292 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه سارها و محصولات آن غلات و بادام و حبوبات و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
به یونانی لوبیاست. فاصولیا. (ازفهرست مخزن الادویه). فاسولیا. فاسیولن. اصوفورون
لغت نامه دهخدا
(اَ گَ)
طائفه ای ازایل بچاقی کرمان. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 95)
لغت نامه دهخدا
(خِ نِ)
دهی است از بخش ورزقان شهرستان اهر. با 230 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
طائفه ای از ایل بچاقچی، از طوایف کرمان و بلوچستان و مرکب از 100 خانوار است. و سردسیر آنان شریف آباد پل بورس و گرمسیر اوادز میباشد
لغت نامه دهخدا
(نِ)
ژان ماری آنتوان دو. طبیعی دان و سیاستمدار فرانسوی مولد ’سن آندره دوکوبزاک’ (1842-1919م.)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
نام یکی از جزایر کاناری واقع در شمال شرقی مجمع الجزایر مذکور. دارای 53 هزار گز درازا و 22 هزار گز پهنا و 16000 تن سکنه. قصبۀ تکیژه مرکز آن است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه، واقع در پنج هزارگزی شمال باختری عجب شیر و هزاروپانصدگزی جنوب شوسۀ بندر دانالو بمراغه، جلگه است و گرمسیر و مالاریائی دارای 797 سکنه، آب آن از قلعه چای و چاه و محصول آنجا غلات و بادام و شغل مردم آن زراعت و راه آنجا مالروست و در دوهزارگزی خاور قریه یک بندر کشتی رانی بنام بندر دانالو میباشد و بوسیله کشتی به ارومیه و شرفخانه مربوط است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)، نام بندری است کنار دریاچۀ ارومیه در دوهزارگزی قریۀ دانالو، نام محلی کنار راه تازه کند به بندر دانالو میان آغچه اوباو بندر دانالو در 6000 گزی تازه کند، نام دهی در 651هزارگزی تهران، میان خضرلو و قارقابازار و در 69هزارگزی شرفخانه و آنجا ایستگاه ترن است
لغت نامه دهخدا
(نُ سَلْ لِ)
مرکّب از: لا + فعل متکلم معالغیر از تسلیم، تسلیم نمیشویم. قبول نمیکنیم. استوار نمیداریم:
فقیهان طریق جدل ساختند
لم لانسلم درانداختند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(سِ رُ)
پزشک فرانسوی مولد ’برسی بری یر’ (1829-1910 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(دِلْ لُ)
از شعرا و نویسندگان ایتالیاست که در1480 میلادی تولد یافته و در 1561 میلادی درگذشته است
لغت نامه دهخدا
(ل لُ)
شاعر ایتالیائی بسال 1510 میلادی در ’ونوزا’ متولد شد و در 1568 میلادی در ’تانو’ درگذشت. در سال 1535 وابستۀ دربار ناپل گشت و جزو ملازمان نایب السلطنۀ آنجا ’دون پدرو’ درآمد. آنگاه در سفرهای متعدد ملازم پسر نایب السلطنه ’دون گارسیا’ شد. شاعری صمیمی و احساساتی بود و گاه گاه اشعار پرشوری میسرود. ’انگورچین ’ او که بسال 1532 پایان یافته بود، بوسیلۀ ’گرن وی’ بسال 1752 و باز بوسیلۀ ’مرسیه’ بسال 1798 تحت عنوان ’باغ عشق’ یا ’انگورچین’ بفرانسه ترجمه شد. آثار دیگر این شاعر عبارتند از: 1- قطعات. 2- قوافی. 3- دو شعر آموزنده: بنام ’حوزه’ و ’دایه’ که در آن مادران را به شیر دادن اطفال خود تشویق و تحریض کرد. و در این امر بر (روسو) مقدم است. 4- منظومۀ مذهبی: بنام ’اشکهای سن پیر’ بسال 1602 میلادی تمام آثار او بسال 1738 میلادی در ونیز انتشار یافت
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش نوخندان شهرستان درگز. دارای 193 تن سکنه. آب آن از رودخانه و محصولاتش: غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت و راه فرعی شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تیره ای از ایل اینانلواز ایلات خمسۀ فارس. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86)
لغت نامه دهخدا
(خِ)
دهی است جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر، واقع در32 هزارگزی جنوب باختری هریس و 6500 گزی راه شوسۀ تبریز به اهر. جلگه ای و هوای آن معتدل و مایل به گرمی و مالاریائی است از آب تلخ رود و آب چشمه مشروب میشود. محصولات آن غلات و حبوبات و سر درختی است. 169 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی فرش بافی در آن معمول است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رُ لَ)
نام شهری به ’گالیسی’ واقع بر ساحل نهر سان شعبه یمین رود ویستول دارای قریب 18065 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
نام کرسی بخش ’کروز’ از ایالت ابوسن واقع در پلاتو دژانسیو دارای 885 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(قَ یِ)
دهی از دهستان سملقان بخش مانۀ شهرستان بجنورد واقعدر 58 هزارگزی جنوب باختری مانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 9 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
ژان -شارل، صاحب منصب و نقاش فرانسوی، (1870-1789 میلادی)
هیپلیت، ژنرال فرانسوی (1912- 1839 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
لوئی ماتیو. شرق شناس فرانسوی. مولد پرن (سم) به سال 1763 و وفات در پاریس به سال 1824، مترجم کتاب ’تزوکات تیمور’ به فرانسه در سال 1787 م
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان طبس مسینا، بخش درمیان، شهرستان بیرجند، واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری در میان، و 33 هزارگزی شمال خاوری درح کوهستانی، گرمسیر، دارای 466 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و شلغم و چغندر، شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی از دهستان دوغانی بخش حومه شهرستان قوچان واقع در 59 هزارگزی جنوب جاده شوسۀ عمومی قوچان به مشهد، کوهستانی، معتدل دارای 165 تن سکنه، شیعه، کردی قوچانی زبان، راه آن مالرو، آب آن از قنات، محصول آن تریاک و غلات و شغل اهالی زراعت است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
زیر بار نمی رویم نمی پذیریم تسلیم نمیشویم قبول نمیکنیم (جمله ایست که در موقع عدم قبول سخن مخاطب گوینهد) : فقهیان طریق جدل ساختند لم ولانسلم در انداختند. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لانست
تصویر لانست
فرانسوی نیشتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انسلا
تصویر انسلا
آزادی از رنج رهایش
فرهنگ لغت هوشیار
ده و مکان خرابه ای واقع در غرب استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی