لاقاذامونیا. (قفطی). شهر اسپارتارا در زمان قدیم لاسدمون نیز میگفتند. لکن لاسدمون غالباً بر تمام اراضی اسپارتا و اسپارتا فقط بر شهر مزبور اطلاق میشده است. (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 502). رجوع به اسپارت شود. (تلفظ اصلی کلمه در یونانی لاکدمون است)
لاقاذامونیا. (قفطی). شهر اسپارتارا در زمان قدیم لاسدمون نیز میگفتند. لکن لاسدمون غالباً بر تمام اراضی اسپارتا و اسپارتا فقط بر شهر مزبور اطلاق میشده است. (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 502). رجوع به اسپارت شود. (تلفظ اصلی کلمه در یونانی لاکدمون است)
از لاطینیه ارتیموانیس، دگل عقب کشتی: دهمتناز عقات البحریین بان ّ المرکب امالته الریح بقوتها الی احدالبرین و هو ضارب فیه فأمر رئیسهم بحطّ الشراع للحین، فلم یتحط شراع الصاری المعروف بالاردمون و عالجوه فلم یقدروا علیه لشده ذهاب الریح به فلما اعیاهم، مزّقه الرائس بالسکین قطعاً قطعاً... وفی اثناء هذه المحاوله سبح المرکب بکلکله علی البر بسکانیه و هی ارجاه اللتان یصرف بهما و قامت الصیحه الهائله فی المرکب فجأت الطامه الکبری و الصدعه التی لم نطق له جبراً... (رحلۀ ابن جبیر). تردت علینا الریح الغریبه فقصفت قریه الصاری المعروف بالاردمون و القت نصفها فی البحر مع ما اتصل بها من الشراع. (رحلۀ ابن جبیر). و شرعوا فی رفع الشراع الکبیر و اقاموا فی الاردمون شراعاً یعرف بالدلون. (رحلۀ ابن جبیر)
از لاطینیه اَرتیمواُنیس، دگل عقب کشتی: دهمتناز عقات البحریین بان ّ المرکب َ امالته الریح بقوتها الی احدالبرین و هو ضارب فیه فأمر رئیسهم بحطّ الشراع للحین، فلم یتحط شراع الصاری المعروف بالاردمون و عالجوه فلم یقدروا علیه لشده ذهاب الریح به فلما اعیاهم، مزّقه الرائس بالسکین قطعاً قطعاً... وفی اثناء هذه المحاوله سبح المرکب بکلکله علی البر بسکانیه و هی ارجاه اللتان یصرف بهما و قامت الصیحه الهائله فی المرکب فجأت الطامه الکبری و الصدعه التی لم نطق له جبراً... (رحلۀ ابن جبیر). تردت علینا الریح الغریبه فقصفت قریه الصاری المعروف بالاردمون و القت نصفها فی البحر مع ما اتصل بها من الشراع. (رحلۀ ابن جبیر). و شرعوا فی رفع الشراع الکبیر و اقاموا فی الاردمون شراعاً یعرف بالدلون. (رحلۀ ابن جبیر)