- لادغ (دِ)
نعت فاعلی از لدغ به معنی گزیدن. (از منتهی الارب). گزنده، نام مرضی است. (منتخب اللغات). نام دردی است که پوست را میگزد چنانکه مار و کژدم میگزد. (غیاث) :
خشن و لادغ است و اعیائی
خدری و ممدد و حکاک.
فراهی (نصاب الصبیان).
بعض شارحان نصاب نوشته اند که به ذال معجمه و عین مهمله نام دردی است که صاحبش پندارد که کسی از آتش می سوزد. رجوع به لاذع شود
خشن و لادغ است و اعیائی
خدری و ممدد و حکاک.
فراهی (نصاب الصبیان).
بعض شارحان نصاب نوشته اند که به ذال معجمه و عین مهمله نام دردی است که صاحبش پندارد که کسی از آتش می سوزد. رجوع به لاذع شود
