جدول جو
جدول جو

معنی لاجحه - جستجوی لغت در جدول جو

لاجحه
(جِ حَ)
تأنیث لاجح:قوته (قوه الانزروت) مرکبه من قوتین، احداها مسدده لاجحه والاخری فیها بعض المراره. (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لایحه
تصویر لایحه
نوشته ای که در آن پیشنهاد یا ادعایی ارائه شده باشد، مقابل طرح، در علوم سیاسی قانونی که از طرف دولت برای تصویب تقدیم مجلس می شود
فرهنگ فارسی عمید
(وَ زَ دَ)
رمز است از لامحاله
لغت نامه دهخدا
(قِ حَ)
تأنیث لاقح. ج، لواقح
لغت نامه دهخدا
(ءِ حَ)
تأنیث لائح. رجوع به لایحه شود
لغت نامه دهخدا
(جِ)
نعت فاعلی از لجح
لغت نامه دهخدا
مونث لاقح و تازیانه مونث لاقط و پست خوار ناکس مونث لاقح جمع لواقح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لافحه
تصویر لافحه
مونث لافح جمع لوافح
فرهنگ لغت هوشیار
مونث لایح، مکتوب، طرح. یا لایحه قانونی. طرح قانونی که از طرف هیئت دولت بمجلسین پیشنهاد شود، نوشته ای که وکیل دادگستری بمنظور دفاع از دعوی بمحکمه تقدیم کند جمع لوایح، آنچه که از نور تجلی لایح گردد بارقه خطر
فرهنگ لغت هوشیار
لایحه در فارسی مونث لائح و نمود، پدیده، سیاهه، نیساک (بارقه) مونث لایح، مکتوب، طرح. یا لایحه قانونی. طرح قانونی که از طرف هیئت دولت بمجلسین پیشنهاد شود، نوشته ای که وکیل دادگستری بمنظور دفاع از دعوی بمحکمه تقدیم کند جمع لوایح، آنچه که از نور تجلی لایح گردد بارقه خطر. نوشته، نامه مفصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لایحه
تصویر لایحه
((یِ حِ))
نوشته، طرح قانونی که از طرف دولت برای تصویب به مجلس فرستاده می شود
فرهنگ فارسی معین