- لاتعجل
- مفرد مذکر مخاطب از فعل مضارع موکد بنون تاکید خفیفه) البته شتاب مکن: آنکه استادان گیتی برحذر باشند از و تو بنادانی مرو نزدیک او لاتعجلن. (منوچهری)
معنی لاتعجل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کسی که بخواهد کاری با عجله انجام یابد، عجله کننده، شتاب کننده، زودگذر، گذرا
در نمی یابد فهم نمی کند، نادان بی خرد: هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل بصورتی ندهد صورتیست لایقعل. (سعدی. کلیات) نادان، بیخرد، بی عقل
مپرس، پرسش مکن، دامن فتنه اجل گیرد و پرسد که چه شد ک گویدش فتنه چه یارای سخن: لاتسئل. (وحشی)
مکن، بجا میاور، دیوش از راه معرفت میبرد ملکش بانگ زد که: لاتفعل، (سعدی. کلیات) یا لاتفعل وافعل. (جمله فعلی لاتفعل افعل مفرد مذکر از فعل امر بمعنی کن بجا آور) مکن و بکن: لاتفعل و افعل نکند چندان سود چون با عجمی کن ومکن باید گفت. (امثال و حکم دهخدا)