جدول جو
جدول جو

معنی لئو - جستجوی لغت در جدول جو

لئو
پارس سگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ ءُ رِ)
نام یکی از پیکرسازان قدیم یونان است که چهار قرن پیش از میلاد میزیسته و مجسمه های اسکندر کبیر و پدرش فی لی پوس و ایزکراتس و برخی دیگر از بزرگان یونان را در قدیم با طلا و عاج و مفرغ ساخته بوده است. (ترجمه تمدن قدیم فوستل دکولانژ ص 502)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ دَ هَُ)
پرتره دو. نام پرده ای از آثار رافائل. (در قصر پیتی فلورانس)
لغت نامه دهخدا
(لِ ئُنْ)
نام یکی از مورخین و نویسندگان اروپائی. وی در تحسین و بیان مفاخر اقوام ترک و مغول راه غلورفته و به قوه انشاء بلیغی که داشته است جمیع حقایق تاریخی را زیر پای غرض گذاشته و در کتابی بنام ’مقدمۀ تاریخ آسیا، اقوام ترک و مغول از ابتدا تا سال 1405 میلادی’ اقوام ترک و مغول را از همه جهت مورد ستایش قرار داده و اگرچه در انشاء آن هنر بسیار بکار برده است ولی از لحاظ علمی و تاریخ کتاب او مبتنی بر هیچ اساسی نیست. فقط انتشار آن جوانان متعصب ترک را به هیجان آورده و به اغوای بیانات نویسندۀ آن تعصب ترک پرستی را در میان ایشان رایج ساخته است. (تاریخ مغول ص 495). ادوارد براون در جلد سوم تاریخ ادبیات مینویسد: سومین کتابی که دراین باب (در باب تاریخ های معروف اروپائی درباره دورۀ مغول) قابل ملاحظه است مخصوصاً از حیث نفوذ و تأثیر آن در ترکیه و پیدایش ’ینی توران’ یا جنبش پان تورانیزم اگر چه از لحاظ سیاسی نمیشود آن را تمجید و ستایش کرد همانا کتاب تاریخ مسیولئون کاهون میباشد موسوم به ’مقدمه بر تاریخ آسیا مشتمل بر تاریخ ترکان و مغولان از آغاز تا سال 1405’ این نویسنده از سر هنری هوارت مؤلف تاریخ مغول جلو افتاده و پیش از او مغولها و طوایف دیگر ترک نژاد را که پیکر حجیم پیروان آنها را تشکیل داده اند قابل ستایش میداند و همواره ازصفات جنگجوئی و ترک پرستی و تعصب ملی ایشان تحسین میکند. اتحاد سیاسی آنها را علیه دولت ساسانیان ایران و بعد از آن بر ضد نفوذ اسلام که مرکز آن ایران بود میستاید، جرأت و بسالت و انتظام و مهمان نوازی و قلت تعصب مذهبی و تشکیلات محکم ایشان را توصیف میکند..
لغت نامه دهخدا
(لِ ئُنْ والْ لُ)
روگ ژرو. ترانه ساز ایتالیائی. مولد ناپل (1858-1919 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ شِ شُ)
ملقب به حکیم. امپراطور روم شرقی (886- 912م.)
پاپ مسیحی از 928 تا 929 م
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ دَ هَُ)
ژان لوئی گز، ادیب فرانسوی از اهالی آنگولم که بسال 1594 میلادی تولد یافت و در سال 1654م، درگذشت، به هلند و ایتالیا سفر کرد و سپس به پاریس بازگشت، نامه های او معروف است، وی قسمتی از عایدات نویسندگی خود را وقف بیمارستان آنگولم کرده است، چیزی که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید، (ناظم الاطباء)، غلاله، عجازه، عظمه، بالشچه ای که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ سِوْ وُ)
پاپ مسیحی (795- 816 میلادی). وی به سال 800 میلادی اعلان پادشاهی شارلمانی کرد
امپراطور روم شرقی از مردم ایزوری 717- 741 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ دَ هَُ)
ژآن دومدیسی) پاپ مسیحی (1513- 1521 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ دُوْ وُ)
سن، پاپ مسیحی (1048- 1054 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ هََ تُ)
پاپ مسیحی (963- 965 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ دَ دَ هَُ)
پاپ مسیحی (1823- 1829 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ چَ رُ)
لوخزر، امپراطور مشرق (775- 780 میلادی)
پاپ مسیحی از 847 تا 855 م
لغت نامه دهخدا
(لِ ئُنْ)
نام رئیس دسته ای از سپاهیان یونانی که در جنگ با ایران تسلیم خشایارشا شدند و او بقول هرودت نخستین کسی بود که داغ شاهی زدندش. (ایران باستان ج 1 ص 785)
لغت نامه دهخدا
(لِ ئُنْ تُ پُ)
نامی که اسکندر در ابتدا به شهر اسکندریه یعنی شهری که در مصر بنا کرد داد و وجه تسمیۀ آن اینکه چون نطفۀ اسکندر بسته شد تا زمانی که او بدنیا آمد معجزه های گوناگون و علاماتی دلالت میکرد که مردی فوق العاده بدنیا خواهد آمد مثلاً فیلیپ پدر وی در خواب دید که بر شکم المپیاس (مادر اسکندر) مهری خورده که نقش شیری را مینماید و بعدها اسکندراین شایعه را شنید و از اینجهت اسکندریه را لئون تپلیس یعنی شهر شیر نامید. (ایران باستان ج 2 ص 1216)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ پَ جُ)
نام پادشاه ارمنستان (813- 820 میلادی)
پاپ مسیحی به سال 903 م
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ اَوْ وَ)
سن، مطران ’کانتربری’ که بسال 602 میلادی در ’تارس’ (کیلیکیه) متولد شد. تحصیلاتش را درآتن بپایان رسانید و سپس به روم رفت. پاپ ’ویتالین’ وی را بسمت مطران ’کانتربری’ برگزید و حق قضاوت کلیسائی (پریما) بریتانیای کبیر را هم به وی واگذاشت. وی بسال 690 میلادی درگذشت. ذکران وی 19 سپتامبر است
لغت نامه دهخدا
(لِ ئُنْ کَ)
ژان. جغرافیادان عرب. مولد غرناطه در حدود 1483 و وفات پس از 1530 م
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ هََ تُ)
پاپ مسیحی (936- 939 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لُءِ)
مریس. ستاره شناس فرانسوی. مولد وین (اتریش) (1833 -1907 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ اُ تِ مُ)
نام تابلوی مشهوری از کارهای داوید در موزۀ لوور پاریس (1814 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لِ ئُنْ)
نام قدیم منطقۀ واقع در شمال غربی اسپانی که در قرن دهم میلادی متشکل و در سال 1230 میلادی با کاستیل یکی شد و شامل ایالات کنونی لئون، زامرا، پالنسیا، والادلید و سالامانک است
نام شهری از جمهوری نیکاراگوآ به امریکای مرکزی و کرسی قدیم جمهوری. دارای چهل هزار تن سکنه
نام شهری به اسپانی، مرکز ایالت قدیم لئون و کرسی ایالت. دارای 29 هزار تن سکنه
نام شهری از مکزیک (اتا دوگوآناژوآتو). دارای یکصد و ده هزار تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(لِ ئُنْ)
نام نخستین اسیر از سپاهیان یونانی که به دست سپاهیان بحرپیمای ایران افتاد توضیح اینکه در جنگهای دریائی بین سپاهیان ایران و یونان هنگام لشکرکشی خشایارشا ده کشتی از بحریۀ ایران از ترم حرکت کرده به جزیره سی پاتوس رسید و سه کشتی یونانی که برای کشیک بدانجا رفته بود همینکه کشتیهای ایران را دیدراه فرار پیش گرفت کشتی های ایران کشتیهای یونانی راتعقیب کردند و یکی از آنها را گرفتند. هرودوت گوید ’زیباترین سپاهی آن را سر بریدند و این واقعه را بفال نیک گرفتند که نخستین اسیر آنها زیباترین سپاهی بود. وی لئون نام داشت که به معنی شیر است و شاید این اسم باعث کشته شدن او شد. (ایران باستان ج 1 ص 770)
لغت نامه دهخدا
(لِ ئُنْ)
پیی دو. یا لئونه. ناحیۀ باستانی در برتانی (فینیستر). کرسی آن لاندرنو است
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ)
از فرمانروایان ویزیگت برادر لیووه و جانشین اوست و از 569تا 586 فرمانروائی کرده است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ سِ دُوْ وُ)
پادشاه اسپارت به اتفاق آژی سوم. (252 -236 ق. م
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ سِ اَوْ وَ)
نام سرداری از مردم لاسدمون. پسر آناکساندرید. وی نژادخود را به هرکول (پهلوان داستانی یونانیها که پس از مرگش او را نیم خدا خواندند) میرسانید. در اسپارت بطور غیرمترقب شاه شد چه دو برادر بزرگتر از خود داشت ولی چون امن (برادروی) مرد و اولاد ذکور نداشت و دری یه (برادر دیگر) نیز در سیسیل فوت کرد پادشاهی بدو رسید. (در 490 تا 480 قبل از میلاد). در لشکرکشی خشیارشا به یونان و جدال ترموپیل این مرد از بهترین رؤسای قشون بود و سمت سرداری داشت و با شجاعت و فداکاری بسیار جنگید و سرانجام نیز با عده ای از معروفین دیگر اسپارتی بالتمام کشته شدند. گویند خشیارشا قبل از جنگ ترموپیل به یونانیها تکلیف کرد اسلحۀ خود را زمین گذارند و متحد ایران شوند و در ازای آن آزاد باشند که به خانه های خود برگردند و با خاطری آسوده زندگانی کنند و زمین های بسیار نیز بدانها داده شود. لئونیداس جواب داد: اگر باید متحدین شاه شویم بهتر است که مسلح باشیم و هر گاه باید جنگ کنیم با اسلحه بهتر میتوان آزادی را حفظ کرد زمین هم خوب است در صورتی که آن را با شجاعت تحصیل کنیم. و نیز نوشته اند که خشیارشا پس از کشته شدن لئونیداس و یونانیان در ترموبیل میان کشتگان بگردش پرداخت همینکه بنعش لئونیداس رسید وشنید که او پادشاه و سردار لاسدمونیها بود امر کرد سر او را بریده به چوبی نصب کنند. این رفتار خشیارشا میرساند که نسبت به لئوانیداس زمانی که او زنده بود بسیار خشمگین بود والا مرتکب چنین عملی نکوهیده نمیشد. رجوع به ایران باستان ج 1 صص 777- 782 و 877 شود
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ)
نام مردی مربی و للۀ اسکندر و از اقربای المپیاس زن فیلیپ (مادر اسکندر). (ایران باستان ج 2 ص 1217)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ نِ دَ هَُ)
پاپ مسیحی به سال 1605 م
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ)
لئون مجسمه ساز و حروف ریز و مدال ساز ایتالیائی. مولد آرزو در حدود 1509 و وفات 1590 م
لغت نامه دهخدا
(مَءْ رِ)
شهری از صقلیۀ قدیم (سیسیل) در شمال شرقی سرقسطه (لانتی نی امروز). دارای 29 هزار تن سکنه است
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ)
نام مردی که به سال 695 سلطنت روم شرقی (قسطنطنیه) را از ژوستی نین دوم امپراطور روم گرفت و به سال 705 درگذشت. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ)
بطریق عیسوی معاصر یزدگرد دوم پادشاه ساسانی
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ)
سن. مردی گوشه نشین در قرن یازدهم میلادی که برطبق اساطیر بوسیلۀ ’سن رمی’ راه توبت گزید. ذکران وی ششم نوامبر است
لغت نامه دهخدا
(لِ ءُ)
نام یکی از درباریان اسکندر و از دوستان نزدیک و از سرداران فداکار وی. این مرد از خانوادۀ سلطنت بود و در تمام جنگهای اسکندر در ایران و هند و غیره شرکت داشت و فداکاری بسیار کرد و پیوسته مورد عنایت اسکندر بود و از وی در ازاء خدمات تاج زرین گرفته بود و در عداد هفت نفر صاحب منصب کشیک قرار داشت. پس از مرگ اسکندر که قرار شد پسر اسکندر از رکسانه پادشاه شود یکی از کسانی که به قیمومت این پسر تعیین گردید لئوناتوس بود و در تقسیم ممالک اسکندرفریگیۀ کوچک یا هلس پونت به وی رسید. لئوناتوس در جنگی که با قشون یونانی به سرداری آن تی فیل که آن تی پاتر را در شهر لامیا محصور کرده بودند و سپس به مقابلی وی برخاستند کرد از بسیاری زخمی که برداشت بمرد. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1209، 1317، 1660، 1733، 1748، 1767، 1768، 1794، 1825، 1826، 1827، 1838، 1845، 1847، 1850، 1856، 1857، 1862، 1863، 1869، 1884، و ج 3 صص 1959، 1961، 1963، 1967، 1970 و 1979 شود
لغت نامه دهخدا