جدول جو
جدول جو

معنی قیلوی - جستجوی لغت در جدول جو

قیلوی
(وی ی)
منسوب به قیلویه. (از معجم البلدان). رجوع به قیلویه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ لَ)
دهی است در نواحی مطیرآباد نزدیک نیل. گروهی از محدثان بدان منسوب و به قیلوی مشهورند. رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
بلغت اهل مغرب دوایی است و آن برگ کندنای شامی باشد که نوعی از کندناست. (برهان) (آنندراج). یکی از گونه های تره است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(قَ لُ)
بیخی است که آن را به فارسی چوبک اشنان خوانند. (آنندراج) (برهان)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
منسوب به قیروان. قیروانی. (از معجم البلدان). رجوع به قیروانی شود
لغت نامه دهخدا
(هََ / هَِ)
چهارمغز بازی و گردکان بازی را گویند و به کسر اول هم آمده است لیکن به معنی بازی لا علی التعیین. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(یَلْ)
یلوه. (ناظم الاطباء). مرغی است که یلوه نیز گویند. (از شعوری ج 2 ورق 449). رجوع به یلوه در هر دو معنی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قیلول
تصویر قیلول
به روزخفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیلوط
تصویر قیلوط
برگ گندنای شامی از گیاهان یکی از گونه های تره برگ گندنای شامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیلقی
تصویر قیلقی
چوبک اشنان چوبک اشنان قلیا
فرهنگ لغت هوشیار