جدول جو
جدول جو

معنی قیلقی - جستجوی لغت در جدول جو

قیلقی
(قَ لُ)
بیخی است که آن را به فارسی چوبک اشنان خوانند. (آنندراج) (برهان)
لغت نامه دهخدا
قیلقی
چوبک اشنان چوبک اشنان قلیا
تصویری از قیلقی
تصویر قیلقی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وی ی)
منسوب به قیلویه. (از معجم البلدان). رجوع به قیلویه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قیقاءه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به قیقاءه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ لَ قی ی)
نوعی از گردن بند که آن را با لؤلؤ برشته کشیده اند. ابن سیده گوید: نمیدانم به چه منسوب است مگر آنکه منسوب به قلق به معنی اضطراب باشد زیرا که دانه های آن آرام نگیرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ قا)
نوعی از گردن بند. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به قلقی ّ شود
لغت نامه دهخدا
(یِ لَ لو)
دهی است از دهستان آتابای بخش پهلوی دژ شهرستان گنبدقابوس، واقع در 12000گزی خاور پهلوی دژ، کنار راه فرعی پهلوی دژ به داز، با 2000 تن سکنه. آب آن از رود خانه گرگان. این ده از قراء کوچک به نامهای زیر تشکیل شده است: میرزاعلی، سلق، سقر، اونق، گامیشلی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قرلقی
تصویر قرلقی
منسوب به قرلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلقی
تصویر قلقی
گردن آویز
فرهنگ لغت هوشیار