جدول جو
جدول جو

معنی قیطاقون - جستجوی لغت در جدول جو

قیطاقون(قَ)
ترمس است که باقلای شامی و باقلای مصری باشد. (برهان) (آنندراج). محرف قیامون، معرب یونانی Kuamos یکی از اقسام نخود که به نخود سوری یا نخود مصری معروف است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
قیطاقون
یونانی تازی گشته نخودسوری از گیاهان یکی از اقسام نخود که به نخود سوری یا نخود مصری معروف است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قیطون
تصویر قیطون
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه مصر در زمان حکومت اسکندر مقدونی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قیطان
تصویر قیطان
رشتۀ باریکی که از ابریشم می بافند
فرهنگ فارسی عمید
(ضَ)
جمع واژۀ ضوطر. (منتهی الارب). رجوع به ضوطر شود
لغت نامه دهخدا
نام وزیر اسکندر است در شاهنامه، (فرهنگ لغات شاهنامه)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
شهری است در افریقیه و تا قفصه سه مرحله و تا نفطه یک مرحله فاصله دارد. (از معجم البلدان) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
به لغت مصری گنجینه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). گنجینه. (برهان) (آنندراج) ، خانه خرد در خانه کلان بلغت اهل مصر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، کناره و حاشیه و سجافی که از ابریشم بافند. (ناظم الاطباء). قیطان. (آنندراج). رجوع به قیطان شود
لغت نامه دهخدا
(قَ / قِ)
نوعی ریسمان که از ابریشم بافند و برای برشته کردن دانه های تسبیح و امثال آن بکار میرود. رشته از چند ریسمان بهم بافته که بر حاشیۀ جاجیم دوزند و دگمه و مادگی از آن کنند و بند سبحه از آن سازند. آنندراج در کلمه قیطون گوید: آنچه از نخ ابریشم بافند. (آنندراج).
- قیطان باف، بافندۀ قیطان.
- قیطان بافی، شغل و عمل قیطان باف.
- ، مغازۀ قیطان باف
لغت نامه دهخدا
قیطان بنگرید به قیطان قیطن: سوراخ بود دلم چورانبان زان قیطونهای موش دندان
فرهنگ لغت هوشیار
سگ دندان رشته رشته نازک که از ابریشم بافند و آن را زه دامن و گریبان جامه و رشته تسبیح کنند: ز قیطان درو ریشه عشقش دواند برنگی که در چشم تارش نماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیطان
تصویر قیطان
((ق))
رشته باریک که از ابریشم می بافند
فرهنگ فارسی معین