جدول جو
جدول جو

معنی قیتول - جستجوی لغت در جدول جو

قیتول
لشکرگاه، محلی برای استراحت اردو
تصویری از قیتول
تصویر قیتول
فرهنگ فارسی عمید
قیتول
محلی برای استراحت اردو، لشکرگاه، اردو، (فرهنگ فارسی معین) : امرا و لشکریان که بر در سراپرده و قیتول پادشاهی جمع شده اند، اصلاً اثری از پادشاه نمی یابند، (فرهنگ فارسی معین از عالم آرا ص 834)
لغت نامه دهخدا
قیتول
مغولی لشکرگاه محلی برای استراحت اردو، لشکر گاه اردو: امر او لشکریان که بر در سراپرده و قیتول پادشاهی جمع شده اند اصلا اثری از پادشاه نمی یابند
فرهنگ لغت هوشیار
قیتول
محلی برای استراحت اردو، لشگرگاه، اردو
تصویری از قیتول
تصویر قیتول
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ)
قلعه. حصار. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(ق)
دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، سکنۀ آن 150 تن. آب آن از هفت چشمه و رود خانه کفرآور. محصول آن غلات، پنبه، توتون و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. مردم این ده از طایفۀ مینشی هستند که در همان دهستان کفرآور تغییر محل میدهند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رَ عَ)
کشتن و کارزار کردن، (منتهی الارب) (آنندراج)، قتال، مقاتله
لغت نامه دهخدا
(قَ)
شیر که نیمروزان خورند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قِ وَل ل)
برجای ماندۀ سست. (منتهی الارب) (آنندراج). العی ﱡ المسترخی. (اقرب الموارد) ، فروهشته اندام. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
بسیار کشنده. (منتهی الارب) (آنندراج). کثیرالقتل. (اقرب الموارد) : امراءه قتول، زن کشنده. (منتهی الارب) (آنندراج). بسیار قتل و کشش. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، قتل و قتل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قیلول
تصویر قیلول
به روزخفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیطول
تصویر قیطول
او را (حصار) قلعه حصار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیتال
تصویر قیتال
کشتار کارزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتول
تصویر قتول
بسیار کشنده، زن کشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیطول
تصویر قیطول
((قَ یا ق))
قلعه، حصار
فرهنگ فارسی معین
چشمک، نیش خند
فرهنگ گویش مازندرانی