معنی قپلانتو - جستجوی لغت در جدول جو

قپلانتو

لغت نامه دهخدا

(قِ مَ)

نام موضعی است در قراقورم از بلاد ایغور، دو رود خانه توغلا و سلنکا در این موضعبیکدیگر پیوندد. (تاریخ جهانگشا جوینی ج 1 ص 40)

لغت نامه دهخدا

قولانلو

(دَ رَ)

دهی است از دهستان تکمران بخش شیروان شهرستان قوچان، سکنۀ آن 99 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، بنشن و میوه جات. شغل اهالی آنجا زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

پلانته

(پْلا / پِ تِ)

فرانسیس. برادر گاستن پلانته، متولد در ارتز. وی در نواختن پیانو مهارت داشت. (1839-1943م.)
گاستن. طبیعی دان فرانسوی متولد در ارتز (1834- 1889م.). او اولین آکومولاتر را ساخت

لغت نامه دهخدا

پلانتن

(پْلا / پِ تَ)

کریستف. نام فرانسوی صاحب چاپخانه که در حدود سال 1520م. در سن آوانتن (تور...) متولد شد ودر آنورس مستقر گشت و در حدود سال 1582 وفات کرد

لغت نامه دهخدا

قلانلو

(قَ یِ)

دهی از دهستان سملقان بخش مانۀ شهرستان بجنورد واقعدر 58 هزارگزی جنوب باختری مانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 9 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

قلاتو

(قَ)

قریه ای است که بیش از چهار فرسنگ از جنوب فرک فاصله دارد. (از فارس نامه)

لغت نامه دهخدا

پلاتو

کفه ترازو

فرهنگ لغت هوشیار

معنی قپلانتو - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما