نام برادر قیصر روم که معاصر خسروپرویز بود: قیصر روم اجابت کرد و...برادر خویشتن را بثیادوس نام با شصت هزار مرد جنگی به مدد او فرستاد. (از فارسنامۀ ابن البلخی ص 102)
نام برادر قیصر روم که معاصر خسروپرویز بود: قیصر روم اجابت کرد و...برادر خویشتن را بثیادوس نام با شصت هزار مرد جنگی به مدد او فرستاد. (از فارسنامۀ ابن البلخی ص 102)
برادر و سپهسالار امپراطور روم و سفیر وی به ایران در دوران پادشاهی خسروپرویز، این نام در شاهنامه تصحیف شده و بصورت ’نیاطوس’ ضبط گردیده، محمد معین در مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی آرد: این نام (نیاطوس) باید تایادوس = تئودوسیوس باشد، (یشتها ج 1 ص 560 حاشیه)، همین نام در تاریخ بی نام سریانی درباره دورۀ ساسانیان فئودوسیوس آمده، (مجلۀ پیام نو سال سوم شمارۀ 2 ص 56 و 58) : بیامد نیاطوس با رومیان نشسته برفیلسوفان به خوان، فردوسی، نیاطوس کان دید انداخت نان ز آشفتگی باز پس شد ز خوان، فردوسی، رجوع به نیاطوس و ولف ص 829 شود
برادر و سپهسالار امپراطور روم و سفیر وی به ایران در دوران پادشاهی خسروپرویز، این نام در شاهنامه تصحیف شده و بصورت ’نیاطوس’ ضبط گردیده، محمد معین در مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی آرد: این نام (نیاطوس) باید تایادوس = تئودوسیوس باشد، (یشتها ج 1 ص 560 حاشیه)، همین نام در تاریخ بی نام سریانی درباره دورۀ ساسانیان فئودوسیوس آمده، (مجلۀ پیام نو سال سوم شمارۀ 2 ص 56 و 58) : بیامد نیاطوس با رومیان نشسته برفیلسوفان به خوان، فردوسی، نیاطوس کان دید انداخت نان ز آشفتگی باز پس شد ز خوان، فردوسی، رجوع به نیاطوس و ولف ص 829 شود
باتروس، پرنده ای است دریائی که صنفی از آن در جزائر اقیانوس ساکن زندگی میکنند و از بزرگترین پرندگان دریائی بشمار می آیند، طول دو بال آن رویهم رفته گاهی از ده قدم تجاوز میکند، (الموسوعه العربیه ص 570) ظرفی که در آن گندم و جو و دانه های دیگر ریزند برای آسیا کردن و عامه آن را کور نامند، ظرفی که به وسیلۀ آن آب را از جوی ها بالا آورند، ج، قوادیس، (المنجد)
باتروس، پرنده ای است دریائی که صنفی از آن در جزائر اقیانوس ساکن زندگی میکنند و از بزرگترین پرندگان دریائی بشمار می آیند، طول دو بال آن رویهم رفته گاهی از ده قدم تجاوز میکند، (الموسوعه العربیه ص 570) ظرفی که در آن گندم و جو و دانه های دیگر ریزند برای آسیا کردن و عامه آن را کور نامند، ظرفی که به وسیلۀ آن آب را از جوی ها بالا آورند، ج، قوادیس، (المنجد)