جدول جو
جدول جو

معنی قوچمی - جستجوی لغت در جدول جو

قوچمی
(چَ چَ زَ بَ)
دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، سکنۀ آن 301 تن. آب آن از رود خانه شیان. محصول آن غلات، چغندر قند، صیفی، حبوب و لبنیات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. در تابستان از چقاجنگه اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
قوچمی
(چَ)
تیره ای از کلهر. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 61)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ)
دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، سکنۀ آن 793 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، پنبه، بنشن، زیره و میوه جات. شغل اهالی زراعت، مالداری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قُ وَ می ی)
نسبت است به قویم. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
قومیا. قومیدر. قومیزدن. قومامون. قوقاموزس. قومین. صمغ و برومی قثاد است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج، سکنۀ آن 345 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، سکنۀ آن 160 تن، آب آن از رود خانه قزل قلعه، محصول آن غلات، برنج، نخود، بزرک و زردآلو، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان باوندپوربخش مرکزی شهرستان شاه آباد، سکنۀ آن 90 تن. آب آن از نهر کاشنبه. محصول آن غلات، چغندر قند، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه فرعی به شوسه از طریق چهارزبر دارد. در زمستان اکثر سکنه به گرمسیر گچ قصرشیرین میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قوچی
تصویر قوچی
ترکی زینه دار، زینه پوش (زینه جنگ افزار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قومی
تصویر قومی
عرقيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قومی
تصویر قومی
Ethnic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قومی
تصویر قومی
ethnique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قومی
تصویر قومی
етнічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قومی
تصویر قومی
เชื้อชาติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قومی
تصویر قومی
étnico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قومی
تصویر قومی
этнический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قومی
تصویر قومی
ethnisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
ملّی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از قومی
تصویر قومی
نسلی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قومی
تصویر قومی
জাতিগত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قومی
تصویر قومی
kikabila
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قومی
تصویر قومی
étnico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قومی
تصویر قومی
民族的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قومی
تصویر قومی
民族的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قومی
تصویر قومی
etniczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قومی
تصویر قومی
민족적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قومی
تصویر قومی
etnis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قومی
تصویر قومی
जातीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قومی
تصویر قومی
etnisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قومی
تصویر قومی
etnico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قومی
تصویر قومی
אתני
دیکشنری فارسی به عبری