جدول جو
جدول جو

معنی قومالس - جستجوی لغت در جدول جو

قومالس
اجاص. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رجوع به قوقامالین شود
لغت نامه دهخدا
(خُ)
به گفتۀ صاحب برهان نام پدرارسطو است که معلم اول باشد و این غلط است و نام پدر ارسطو نقوماخس بوده است. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(لَ جِ)
این لفظ را خان آرزو در شرح اسکندرنامه نقوماجس تحقیق کرده... نام حکیم که پدر ارسطو بود. (غیاث). رجوع به لقوماش شود
لغت نامه دهخدا
دستمالی که دور سر بندند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
کشوری است جمهوری در آفریقای شرقی و جنوب شرقی حبشه پایتخت آن ’موگادیشو’ است که تنها بندر سومالی میباشد. سازمان ملل در نوامبر 1949 میلادی استقلال سومالی را تصویب کرد منتهی مقرر شد تا سال 1960 تحت نظر دولت بریتانیا و سازمان ملل متحد اداره شود. در 1960 میلادی کشور مزبور استقلال یافت. (فرهنگ فارسی معین). سومالی درچند ناحیه تحت نظر دولتهای بریتانیا و ایتالیا و فرانسه بود و این چند ناحیه بنام سومالی ایتالیا و سومالی بریتانیا و سومالی فرانسه نامیده می شد و تحت نظردولتهای فوق اداره می گشت. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
شوی مالی، شغل و عمل کسی که پارچه را آهار میدهد، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
نام قومی است مغولی. بیشتر شاهان مغول که در ایران حکومت کردند از این طایفه بودند. (تاریخ گزیده چ لندن ص 563، 571)
لغت نامه دهخدا
قویعلیس. لسان الکلب. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
معرب یونانی کمارس. بصل است و گفته اند که قاتل ابیه است، قطلب را نیز گویند. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
معرب قطلب است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
رجوع به قوماروس شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
فرزند انطونینوس ملک روم. انطونینوس قومودس را که کودک خردسالی بود بجای خود نشاند و خود بجنگ مردم جرمانیا رفت. جالینوس در این زمان میزیست. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 74 شود
لغت نامه دهخدا
قومیون. صمغ لوز است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
شقاقل. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
قورلیون. بمعنی بسد است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قورالیون و قرالیون شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قاموس. رجوع به قاموس شود
لغت نامه دهخدا
دارچینی. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قساموئی و قسامویس و قساموس شود
لغت نامه دهخدا
به یونانی برشیان دارو است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
اورمالی. روغنی است جداً گرم و سفت چون عسل که از ساق درختی گیرند. (مفردات قانون ابوعلی ص 160). دهن العسل و آنرا عسل داود هم گویند گرم و تر است درچهارم. (برهان) (هفت قلزم). رجوع به اورمالی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ماءالعسل است. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان). و طریق ساختنش چنان باشد که دو جزو آب و یک جزو عسل را باهم آمیخته بجوشانند چندانکه ثلثی برود و ثلثانی بماند و منافع آن بسیار است. بجهت دانستن آبستی بخورد زنی بدهند اگر صدا و قراقر بر دور ناف او بهم رسد البته آبستن باشد و الا نباشد. (برهان) (ادویۀ مفردۀ قانون بوعلی سینا چ تهران، و در آنجا بغلط افومالی با فاء نوشته شده است) (آنندراج) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد، 296 تن سکنه دارد، از چشمه آبیاری میشود، محصولش غلات، حبوبات و سردرختی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
رجوع به ابومالک شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ترخر است که نوعی از ترب صحرایی باشد. خوردن آن بادها را بشکند. (برهان) (آنندراج). قوقالس نوعی از دوقواست و نزد بعضی تخم کرفس است. (حاشیۀ برهان چ معین از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شومالی
تصویر شومالی
شغل و عمل کسی که پارچه را آهار میدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقومالی
تصویر اقومالی
آب انگبین آمیزه ای آب و انگبین (عسل) از نوشابه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اومالی
تصویر اومالی
یونانی تازی گشته شاه انگبین انگبین داود عسل داود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوماریس
تصویر قوماریس
قوماروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوامیس
تصویر قوامیس
سختی ها پتیارها (بلاها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوماورس
تصویر قوماورس
قاتل ابیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوقالس
تصویر قوقالس
قوقلارس بنگرید به قوقلارس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوماروس
تصویر قوماروس
یونانی تازی گشته توت فرنگی درختی (قاتل ابیه) از گیاهان قاتل ابیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذومال
تصویر ذومال
توانگر
فرهنگ لغت هوشیار
مشعل
فرهنگ گویش مازندرانی
زن زیبا و خوش هیکل
فرهنگ گویش مازندرانی