جدول جو
جدول جو

معنی قوقلامس - جستجوی لغت در جدول جو

قوقلامس
قوقلامیس. بخور مریم. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رجوع به قوقلامس شود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
ترب صحرایی که یکی از گونۀهای ترب است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
جزایر سیکلادس. جزایر یونان در دریای اژه است و از این جهت آن را بدین نام خوانند که تشکیل دایره ای دهد و به یونانی کوکلس نامند. در حدود 120هزار جمعیت دارد و مرکز آن هرموپولیس است و بزرگترین این جزایر عبارتند از:دلس، اندروس، ناکزس، پارس، سانتورن و سیرا
لغت نامه دهخدا
(قُ لَ)
دهی است از دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز، سکنۀ آن 302 تن. آب آن از رود خانه اوجان و چشمه. محصول آن غلات، یونجه، سیب زمینی و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
قوموس اغریو. قومس اغریو. کمون بری یا شاهترج بری. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
شقاقل. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ترخر است که نوعی از ترب صحرایی باشد. خوردن آن بادها را بشکند. (برهان) (آنندراج). قوقالس نوعی از دوقواست و نزد بعضی تخم کرفس است. (حاشیۀ برهان چ معین از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
نام قومی است مغولی. بیشتر شاهان مغول که در ایران حکومت کردند از این طایفه بودند. (تاریخ گزیده چ لندن ص 563، 571)
لغت نامه دهخدا
(قَ مِ)
گویا جمع قامسه است. (از اقرب الموارد). بلاها. (منتهی الارب). بلاها و داهیه ها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ قومس. رجوع به قومس شود
لغت نامه دهخدا
عقرب. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قوقالس
تصویر قوقالس
قوقلارس بنگرید به قوقلارس
فرهنگ لغت هوشیار