جدول جو
جدول جو

معنی قوشجه - جستجوی لغت در جدول جو

قوشجه
(خوا / خا جَ)
دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان، سکنۀ آن 129 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات دیم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قوشچی، رجوع به قوشچی شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب، سکنۀ آن 1001 تن، آب آن از نهر، محصول آن غلات، حبوب و شغل اهالی آن زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُ جَ کَ)
دهی است از دهستان حومه بخش تکاب شهرستان مراغه، سکنۀ آن 616 تن. آب آن از چشمه سارها. ومحصول آن غلات، بادام، حبوب و کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُ شَ بُ)
دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر (خیاو) ، سکنۀ آن 226 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و در دو محل بفاصله دو کیلومتر واقع شده و بنام قوشه بالا و قوشه پائین مشهور است. سکنۀ بالا 72 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُ شَ جَ)
ده کوچکی است از دهستان پیشخور بخش رزن شهرستان همدان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
خوشه
فرهنگ گویش مازندرانی