جدول جو
جدول جو

معنی قوسان - جستجوی لغت در جدول جو

قوسان
(قَ)
دهی است نزدیک واسط. (منتهی الارب). برخی از شاعران عرب در شعر خود از آن یاد کنند. (از معجم البلدان). قوسان یا قوران، شهری وسط است (از شهرهای عراق عرب) و قرب صد پاره ده از توابع آن، حقوق دیوانش نه تومان و چهارهزار دینار است. (نزهه القلوب ج 3 ص 43)
لغت نامه دهخدا
قوسان
(سَ)
ناحیه ای است از اعمال واسط. (منتهی الارب) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوسان
تصویر کوسان
خنیاگر، رامشگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
جنبیدن و تکان خوردن چیزی در جای خود مانند تکان خوردن آویز ساعت، تغییر پیوسته
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
دهی است از دهستان تفرش بخش طرخوران شهرستان اراک، در 12هزارگزی شمال غربی طرخوران، در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 1956 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن و بادام و گردو، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جوسان
تصویر جوسان
گشتن و جستجو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوسان
تصویر پوسان
پوسنده، در حال پوسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوچان
تصویر قوچان
غوچان خبوشان نام شهری است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوجان
تصویر قوجان
نادرست نویسی غوجان واژه پارسی است پوستینی که پشم آن ازروست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قولان
تصویر قولان
تازی گشته گور خر هندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوسان
تصویر کوسان
موسیقی دان خنیاگر: (بهرام گور) همواره از احوال جهان خبر و کس را هیچ رنج و ستوه نیافت جز آنک مردمان بی رامشگر شراب خوردندی. پس بفرمود تا بملک هندوان نامه نوشتند و از وی کوسان (گوسان) خواستند و کوسان (گوسان) بزبان پهلوی خنیاگر بود پس از هندوان دوازده هزار مطرب بیامد زن و مرد و لوریان که هنوز بجایند از نژاد ایشانند و ایشان را ساز و چهار پا داد تا رایگان پیش اندک مردم رامشی کنند
فرهنگ لغت هوشیار
شکرو جنبانگی نوانش جنبیدن چیزی در جای خود (مانند جنبیدن لنگر ساعت)، پایین و بالا رفتن: (نوسان نرخ ارز)، جنبش چیزی در جای خود:جمع نوسانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
((نَ وَ))
جنبش، حرکت، حرکت چیزی در جای خود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوسان
تصویر کوسان
گوسان، موسیقی دان، خنیاگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
ارتعاش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
Fluctuation, Oscillation, Volatility
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
fluctuation, oscillation, volatilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
ওঠানামা , দোলন , অস্থিরতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
תנודות , תְנוּדָה , תְּנוּדוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
変動 , 振動 , 揮発性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
波动 , 振荡 , 波动性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
mtindo wa mabadiliko, mtikisiko, kuyumba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
변동 , 진동 , 변동성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
dalgalanma, salınım, oynaklık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
fluktuasi, osilasi, volatilitas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
fluctuación, oscilación, volatilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
उतार-चढ़ाव , दोलन , अस्थिरता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
fluttuazione, oscillazione, volatilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
Schwankung, Schwingung, Volatilität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
fluctuatie, oscillatie, volatiliteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
коливання , волатильність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
колебание , волатильность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
wahania, oscylacja, zmienność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
flutuação, oscilação, volatilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
ความผันผวน , การสั่น , ความผันผวน
دیکشنری فارسی به تایلندی