جدول جو
جدول جو

معنی قودجانک - جستجوی لغت در جدول جو

قودجانک(قَ دَ)
دهی است از دهستان ورزق بخش داران شهرستان فریدن، سکنۀ آن 531 تن. آب آن از رودخانه و قنات. محصول آن غلات، حبوب و سیب زمینی. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی و جاجیم بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ)
دهی است از بخش خونسار شهرستان گلپایگان، سکنۀ آن 1900 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، تنباکو و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. این ده دارای دبستان و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
بمعنی سعد است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ)
دو ودج و آن دو رگ گردن باشد یکی را ودج ظاهر و دیگری را ودج غائر گویند، دو برادر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، دو چیز بهم پیوسته و آن تشبیهی است به دو رگ گردن در پیوستگی و همنشینی با یکدیگر. (از اقرب الموارد). رجوع به ودج شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جودانک
تصویر جودانک
بید جو دانک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوجان
تصویر قوجان
نادرست نویسی غوجان واژه پارسی است پوستینی که پشم آن ازروست
فرهنگ لغت هوشیار
تثنیه ودج دو رگ گردن در حالت تثنیه دورگ از دو سوی گلو که ببریدن آن زندگی بسر آید: دروی سه است یکی مری ودجان حلقوم
فرهنگ لغت هوشیار