جدول جو
جدول جو

معنی قوتائیس - جستجوی لغت در جدول جو

قوتائیس
یکی از شهرستانهای گرجستان است که بر نهر ’ریون’ واقع است و یکی از ایستگاههای راه آهن میباشد، و بوسیلۀ جاده های شوسه با شهرستانهای باطوم، سوخوم و تبی لیس یا تفلیس و همچنین بواسطۀ جادۀ نظامی عوسه تین با قفقاز شمالی مربوط میگردد، 128هزار تن جمعیت دارد و پس از تفلیس شهرستان دوم صنعتی از جمهوری گرجستان به شمار میرود، در اینجا کارخانه های بزرگ ماشین سازی و اتومبیل سازی (در مقیاس جماهیر متفقه)، شیمیائی، ماهوت بافی، خیاطی موجود است، و نیز کوم بنیاتهای چرمی، کفاشی، ابریشمی، کنسروسازی، قنادی، خبازی، آبجوسازی، تهیۀ انواع گوناگون ظروف، تهیۀ مصالح بنائی، معمل شیشه گری، بلورسازی و امثال و نظایر آنها دائر و در کارند و کار خانه برق عظیم لنین احتیاجات گوناگون صناعی را تأمین میکند، این شهر ازنظر فرهنگی هم به ترقیات روزافزون نایل میشود، این شهرستان از بلاد قدیمی است و مؤلفان کمی قبل از میلادنام آن را ذکر می کنند، (از دایره المعارف شوروی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شقاقل. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
معرب قطلب است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
شهری است در کشور گرجستان و در کنار رود ریون واقع است، دارای 141000 تن سکنه و صنایع اتومبیل سازی و بافندگی است، (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قاموس. رجوع به قاموس شود
لغت نامه دهخدا
روسپی معروف یونانی که اسکندر را به آتش زدن تخت جمشید (پرس پلیس) تشویق کرد، دیودور گوید: اسکندر جشن فتوحات خود را گرفته قربانیها برای خدایان کرد و ضیافتهای درخشان داد، زنان بدعمل در این جشن حضور داشتند و بلهو و لعب مشغول بودند، در این وقت، که همه سر گرم می گساری بودند و صدای عربده های مستی در اطراف پیچیده بوده یکی از زنان مزبور، که تائیس نام داشت و در آتیک تولد یافته بود، گفت یکی از مهمترین کارهای اسکندر در آسیا که باعث فخر ونام نیکش خواهد بود این است، که با من و رفقایم براه افتاده قصر را آتش زند و در یک لحظه بدست زنان این آثار نامی و معروف پارسیها را نیست و نابود کند، این سخن در مغز جوانان، که به اداره کردن خود قادر نبودند، اثر غریبی کرد یکی از آنها فریاد زد، من پیش آهنگ این کار خواهم شد، مشعل ها را باید روشن کرد و از توهینی که بمعابد یونان شده، انتقام کشید دیگران دست زده فریاد برآوردند که فقط اسکندر لایق این کار پر افتخار است اسکندر برخاست و روانه شد و تمام مدعوین ازطالار قصر خارج گشته به ’باکوس’ (خداوند شراب به عقیده یونانیها) وعده کردند که بشکرانۀ ظفریابی رقصی برای او بکنند، پس از آن فوراً مشعل های زیاد حاضر کردند و اسکندر مشعلی بدست گرفته در سر این جماعت مست، که هادیش تائیس بوده قرارگرفت، حرکت دسته با آوازهای زنان بدعمل و نغمات نی شروع شد اول پادشاه و بعد از او تائیس مشعلهائی در قصر انداختند و دیگران از آنها پیروی کردند و چیزی نگذشت که تمام قصر یک پارچه آتش شد، در اینجا ’دیو دور’ گوید خیلی غریب است ! توهینی که خشایارشا بشهر آتن کرد، و ارگ آنرا آتش زد، انتقامش را پس از سالهای متمادی زنی، که نیز آتنی بوده کشید، (ایران باستان ج 2 صص 1423- 1424)، پلوتارک مورخ یونانی تائیس را معشوقۀ بطلمیوس معروف مؤسس سلسلۀ بطالسۀ مصر میداند
لغت نامه دهخدا
تصویری از قوماریس
تصویر قوماریس
قوماروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوامیس
تصویر قوامیس
سختی ها پتیارها (بلاها)
فرهنگ لغت هوشیار