- قوبیطوس
رجوع به قوبیطس شود
معنی قوبیطوس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قوبیطوس. کمافیطوس. (فهرست مخزن الادویه)
طایری. (از فهرست مخزن الادویه). رجوع به قوقنوس و ققنس شود
قوموس اغریو. قومس اغریو. کمون بری یا شاهترج بری. (از فهرست مخزن الادویه)
رمان است که به فارسی انار نامند، زیتون الحبش. (فهرست مخزن الادویه)
(قِ)
لغت نامه دهخدا
زنگار باشد و آن معروف است، کانی و عملی هر دو میباشد و بهترین آن کانی است و در مرهم ها به کار برند. (برهان). زنجار. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به قسیطویس شود
قوقوس. خنثی است. (فهرست مخزن الادویه)
قومیون. صمغ لوز است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به مادۀ قبل شود
دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، سکنۀ آن 62 تن، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا فرش و گلیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام صنوبر صغیر، (یادداشت مؤلف)، رجوع به صنوبر صغیر شود
