بسیارنم. نمگین، بوی نمور، بوی نم چنانکه درزیرزمین های مرطوب و نان و آرد مانده در رطوبت و کپره زده. از نم به معنی ندا و ’-ور’ به معنی دارنده و ’-ور’ از قبیل گنجور و رنجور و دستور. (از یادداشت مؤلف) ، جای نم دار. (از یادداشت مؤلف). نمناک. نمدار. نموک. مرطوب. (فرهنگ فارسی معین)
بسیارنم. نمگین، بوی نمور، بوی نم چنانکه درزیرزمین های مرطوب و نان و آرد مانده در رطوبت و کپره زده. از نم به معنی ندا و ’َ-ور’ به معنی دارنده و ’َ-ور’ از قبیل گنجور و رنجور و دستور. (از یادداشت مؤلف) ، جای نم دار. (از یادداشت مؤلف). نمناک. نمدار. نموک. مرطوب. (فرهنگ فارسی معین)