جدول جو
جدول جو

معنی قنعون - جستجوی لغت در جدول جو

قنعون
(قَ نِ)
جمع واژۀ قنع. (اقرب الموارد). رجوع به قنع شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ)
گیاهی است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ غَ یَ)
دهی است میان بعلبک و دمشق. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
جج قنعه. (اقرب الموارد). به معنی جای هموار میان دوپشته. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به قنعه شود، جج قنع. (منتهی الارب). رجوع به قنع شود، بز کوهی بزرگ. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
جمع واژۀ قانع، در حالت رفعی
لغت نامه دهخدا
نام کوهی است بلند در اندلس نزدیک دانیه که ازمسافت دو روز راه پیدا است، ابوحفص عروضی زکرمی در اشعاری که درباره زکرم سروده است گوید:
ما راجب ٌ مثلی لوکس عدله
لو کان یعدل وزنه قاعوناً،
(معجم البلدان) (الحلل السندسیه ص 110)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
جمع واژۀ قنّه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قنه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قنعان
تصویر قنعان
کم خواه بسند گواه
فرهنگ لغت هوشیار