جدول جو
جدول جو

معنی قنعدل - جستجوی لغت در جدول جو

قنعدل
(قَ نَ دَ)
احمق گول. (منتهی الارب) (اقرب الموارد از قاموس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ دِ)
ستور بزرگ سر و دراز یا درازسر. (اقرب الموارد). رجوع به قندل شود
لغت نامه دهخدا
(قِ دَ)
گول. (منتهی الارب) (آنندراج). احمق. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ عَ دِ)
برگردنده از راه راست. (آنندراج). آنکه برمی گردد و عدول می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ نَ دِ)
ستور بزرگ سر و درازپا یا درازسر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به قندل شود
لغت نامه دهخدا
(قَ دَ)
ستور بزرگ سر و درازپا یا درازسر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد از قاموس و لسان). بزرگ سر از شتر و دیگرستور. (ناظم الاطباء). قنادل. قندویل. (اقرب الموارد). قندل. (منتهی الارب). رجوع به این کلمات شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از منعدل
تصویر منعدل
کجراه گمراه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قندل
تصویر قندل
بزرگ سر
فرهنگ لغت هوشیار
قندیل
فرهنگ گویش مازندرانی