جدول جو
جدول جو

معنی قنعاث - جستجوی لغت در جدول جو

قنعاث
(قِ)
مرد بسیارموی بر روی و تن است. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
قنعاث
پرپشم و پیله
تصویری از قنعاث
تصویر قنعاث
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ)
کوشش و جد و جهد در کار. (ناظم الاطباء) : هم فی انعاث، یعنی رنج کشیدند در امور. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
جج قنعه. (اقرب الموارد). به معنی جای هموار میان دوپشته. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به قنعه شود، جج قنع. (منتهی الارب). رجوع به قنع شود، بز کوهی بزرگ. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
شتر بزرگ و شگرف، مرد توانا و قوی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). ج، قناعیس. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
بز کوهی کلان فربه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
مرد بسیارموی بر روی و تن است. (منتهی الارب). کثیر شعرالوجه والجسد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
بیماریی است که در بینی گوسپند عارض شود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از انعاث
تصویر انعاث
ریخت و پاش باد دستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنعان
تصویر قنعان
کم خواه بسند گواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنعار
تصویر قنعار
گوزن آبی از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار