بنطاسیه. معرب یونانی فنطاسیا. حس مشترک. (فرهنگ فارسی معین) (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). بنطاسیه. مأخوذ از یونانی، حواس باطنی و یا همه حواس. (ناظم الاطباء). قوه متصرفه. (سیر حکمت در اروپا ص 267). بنطاسیا، یونانی فنطاسیا است و در ترجمه رسالۀ حی بن یقظان (نسخۀ کتاب خانه ملک) آمده: قوتی دیگر است که اندر اول خانه پیشین مغزنهاده است که او را ’حس مشترک’ گویند و بزبان یونانیان بنطاسیا گویند و اندریابندۀ محسوسها وی است. رجوع به مادۀ بعد شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
بنطاسیه. معرب یونانی فنطاسیا. حس مشترک. (فرهنگ فارسی معین) (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). بنطاسیه. مأخوذ از یونانی، حواس باطنی و یا همه حواس. (ناظم الاطباء). قوه متصرفه. (سیر حکمت در اروپا ص 267). بنطاسیا، یونانی فنطاسیا است و در ترجمه رسالۀ حی بن یقظان (نسخۀ کتاب خانه ملک) آمده: قوتی دیگر است که اندر اول خانه پیشین مغزنهاده است که او را ’حس مشترک’ گویند و بزبان یونانیان بنطاسیا گویند و اندریابندۀ محسوسها وی است. رجوع به مادۀ بعد شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
میوه ای باشد شبیه به گیلاس و آن را به فارسی آلی بالی گویند لیکن به آلوبالو شهرت دارد، گویند تازۀ آن شکم براند و خشک شدۀ آن شکم ببندد و صمغ آن سرفه را و چکانیدن شیرۀ مغز دانۀ آن بر آلت مردی سوزاک را نافع است، (برهان) (آنندراج)
میوه ای باشد شبیه به گیلاس و آن را به فارسی آلی بالی گویند لیکن به آلوبالو شهرت دارد، گویند تازۀ آن شکم براند و خشک شدۀ آن شکم ببندد و صمغ آن سرفه را و چکانیدن شیرۀ مغز دانۀ آن بر آلت مردی سوزاک را نافع است، (برهان) (آنندراج)
آلو. (ناظم الاطباء). درختی است چون آلو که بار آن شبیه انگور سیاه است و در مصر آن را شفتالوی خرس (خوخ الدب) نامند. (از اقرب الموارد). و رجوع به قراصیا شود
آلو. (ناظم الاطباء). درختی است چون آلو که بار آن شبیه انگور سیاه است و در مصر آن را شفتالوی خرس (خوخ الدب) نامند. (از اقرب الموارد). و رجوع به قراصیا شود