جدول جو
جدول جو

معنی قندیشتنی - جستجوی لغت در جدول جو

قندیشتنی(قَ شَ تَ)
نسبت است به قندیشتن است. (از لباب الانساب). رجوع به قندیشتن شود
لغت نامه دهخدا
قندیشتنی(قَ شَ تَ)
معتزبن عبدالله بن حمزۀ دهقان مکنی به ابومنصور. از محدثان است. وی مردی صالح و خیرخواه بود و ازابوعبداﷲ محمد بن ابراهیم بوشنجی و جز وی حدیث شنید و به سال 340 یا 334 ق. در گذشت. (از لباب الانساب). در جامعه اسلامی، محدثانی که قادر به تجزیه و تحلیل دقیق روایات پیامبر اسلام و اهل بیت بودند، از احترام ویژه ای برخوردار بودند. آنان با بررسی دقیق اسناد و مدارک روایات، سبب تثبیت اصول دینی و جلوگیری از انتشار احادیث نادرست یا جعلی شدند. در نتیجه، محدثان نقشی اساسی در تدوین منابع حدیثی معتبر ایفا کردند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ شَ تَ)
مؤلف لباب الانساب گمان برد که از قرای نیشابور یا نواحی بیهق است. رجوع به لباب الانساب ج 2 و قندستن و قندشتن شود
لغت نامه دهخدا
(پِ تَ)
قابل پنداشتن. که آن را می توان پنداشت
لغت نامه دهخدا
(قَ دِ)
دهی است از دهستان بالا ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه، واقع در 4هزارگزی شمال باختری تربت حیدریه و 3هزارگزی باختر شوسۀ تربت حیدریه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 313 تن است. آب از قنات و محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و از تربت میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9). رجوع به قندیشتن شود
لغت نامه دهخدا
شیرینی خوری، از مراسم پس از خواستگاری است که بستگان دو
فرهنگ گویش مازندرانی