- قناوه
- کیفر
معنی قناوه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نزدیکی خویشی
خلاصه و برگزیدۀ چیزی، برگزیده
سازیست که مطربان نوازند، بازی با ارجوحه تاب خوردن
سخت و درشت گردیدن، سخت دلی، دلگیری و ملالت، غمگینی و حزن و اندوه و آزردگی
نادرست نویسی کژآوه کجاوه کجاوه
بر وزن و معنی کجاوه است که محمل باشد
تم از بیماری ها چشم
بردگی
نومید گشتن نومید ی
پارسی تازی گشته کناره چوی یا آهنی چنگکدار که گوشتفروشان گوسپند کشته را بدان آویزند و تکه تکه کنند و فروشند
کم خوارگی
گلبرگ
نقاوت در فارسی برگزیده، پاکیزه گردیدن (در منتهی الارب نقاوه هم آمده) برگزیده منتخب: نخبه و نقاوه کل ما هو موجود (رسول ص)
((قَ ر))
فرهنگ فارسی معین
چوبی یا آهنی دراز دارای میخ های بلند که در دکان قصابی گوشت را به آن آویزان می کنند، کناره
ابزاری چوبی یا فلزی با میخ های بلند یا قلاب که در قصابی از آن گوشت آویزان می کنند
مفردقنا یک نیزه نیزه، مهره پشت
ورزش، گوسبند دوشیدنی، خوشه، گله داشتن بی هنباز قناه قنات بنگرید به قناه
ناوخرد، نوعی تیر، ناوی که ازآن گندم وجوازدول بگلوی آسیا ریزند، شیاری که درپشت آدمی است، شیاری که دردانه گندم و هسته خرماست، هرچیزمیان خالی، چوب کوتاه ومجوفی که گلکاران بوسیله آن گل کشند، طبقی چوبین که درآن خمیرکنند، ظرف چوبین: من فراموش نکردستم وهرگزنکنم آن تبوک جووآن ناوه اشنان ترا. (منجیک لغ)
ظرف چوبی که در آن گل یا خاک می ریزند و به پای ساختمان می برند