جدول جو
جدول جو

معنی قنامس - جستجوی لغت در جدول جو

قنامس
و قنامیس و قنانامیس و قینیس. به یونانی شهدانج است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ مِ)
گویا جمع قامسه است. (از اقرب الموارد). بلاها. (منتهی الارب). بلاها و داهیه ها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ قومس. رجوع به قومس شود
لغت نامه دهخدا
رجوع به قنامس شود
لغت نامه دهخدا
(قُ عِ)
مرد شگرف بزرگ خلقت کلان جثه. ج، قناعس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ عِ)
جمع واژۀ قناعس بمعنی مرد شگرف بزرگ خلقت کلان جثه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(مُ مِ)
به کازه درنشیننده. (آنندراج) (از منتهی الارب). آنکه در کازه می نشیند جهت شکار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، محرم و هم راز. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به منامسه شود
لغت نامه دهخدا
(قِ)
در تداول عامه کجی زمین را گویند.
- هیکل قناس، در تداول، هیکل ناموزون و نامتناسب
لغت نامه دهخدا
تصویری از قناس
تصویر قناس
کجی، هیکل ناموزون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناس
تصویر قناس
((قِ))
بدشکل، بدقواره
فرهنگ فارسی معین
بدشکل، بی قواره، چیزی که ناراست باشد
فرهنگ گویش مازندرانی