- قناف (قُ)
مرد بزرگ بینی کلان ریش درازقامت درشت. (منتهی الارب) (آنندراج). الکبیر الانف و قیل العظیم الرأس واللحیه و قیل الطویل الغلیظ. (اقرب الموارد) ، سر نرۀ بزرگ. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به قناف شود
معنی قناف - جستجوی لغت در جدول جو
- قناف (قِ)
مرد بزرگ بینی کلان ریش درازقامت درشت. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) ، سر نرۀ بزرگ. (منتهی الارب). رجوع به قناف شود
- قناف
دراز ریش، کلان بینی، درشت اندام، نره کلان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قنفذها، خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد ها و آن ها را مانند تیر می اندازدها، جوجه تیغی ها، تشی ها، سیخول ها، زکاسه ها، سکاسه ها، رکاشه ها، اسگرها، اسغرها، سنگرها، سگرها، پهمزک ها، پیهن ها، بیهن ها، روباه ترکی ها، کاسجوک ها، جبروزها، جمع واژۀ قنفذ
(قَ فِ)
لغت نامه دهخدا
کوه های خرد است یا ریگ توده ها یا پشته های تنک است بر راه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، جمع واژۀ قنفذ بمعنی خارپشت. (آنندراج)
به حفره که در زیر زمین جهت جاری شدن آب حفر نمایند قنات گویند و بیشتر در قدیم معمول بوده
روسری، رخپوشه، زینه جنگ افزار پارچه ای که زنان سر خود را پوشانند روسری، جمع اقناع اقنعه
زمان میوه چینی هنگام درو، گام تنگ، جمع فطف، میوه ها چیده خوشه ها چیده اوان چیدن میوه، چیدن
