جدول جو
جدول جو

معنی قمکا - جستجوی لغت در جدول جو

قمکا
کوزه ی سفالی کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قمرا
تصویر قمرا
دارای مهتاب، مهتابی
فرهنگ فارسی عمید
یاسمین است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُمْ ما)
زن غیرمحترمه مانند متعه وامثال آن که مرد بر سر عقدی یا محترمۀ خود گیرد. کنیزک. (غیاث اللغات). قوما. زن مملوکه: این دو نوباوۀ خاندان سعادت اگرچه از قمااند... (ابوالفضل ناکری در شرح حال خود). سلطان بغداد خاتون را... از امیر شیخ حسن بازستانده قمای خود ساخته بود. (ذیل حافظ ابرو رشیدی). اوکتای قاآن را خاتون بسیار بوده اند و شصت قما داشته. (جامعالتواریخ بلوشه ص 3) ، نام دوایی که برای فزونی قوه باه بکار آید و به هر دو معنی ترکی است. (غیاث اللغات بنقل از لطایف)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
شهری در یمن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بندری به یمن بر کنار دریای سرخ که 6000 تن سکنه دارد. و درگذشته پایتخت یمن بود و قهوۀ آن شهرت دارد. (ازلاروس)
لغت نامه دهخدا
(طَ فَ لَ)
مکیت یده مکا کعصا، شوخ گرفت دست او از کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)،
{{اسم}} جای روباه و خرگوش. مکو (م ک و) . (مهذب الاسماء) .سوراخ روباه و خرگوش و مانند آن. ج، امکاء. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رقمکاری
تصویر رقمکاری
علامتگذاری حروف، نویسندگی کتابت، محاسبه، حکاکی
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که پیشه اش رقم زدن و نشان کردن حروف و علامت است، نویسنده کاتب، محاسب، حکاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقمکار
تصویر رقمکار
کسی که پیشه اش رقم زدن و نشان کردن حروف و علامت است، حکاک، محاسب، نویسنده، کاتب
فرهنگ فارسی معین
کوزه ی سفالی بومی که برای نگهداری غذا و دوشاب ازآن استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی