جدول جو
جدول جو

معنی قلیخیون - جستجوی لغت در جدول جو

قلیخیون
وزنی معادل یک مثقال و نیم. (مفاتیح)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ)
جمع واژۀ قلیل در حالت نصبی و جری
لغت نامه دهخدا
(طَ)
از یونانی تلفیون. گیاهی است. (دزی ج 2 ص 58). ممکنست طیلافیون محرف این کلمه باشد. و رجوع به طیلافیون شود
لغت نامه دهخدا
(طَ حی یو)
بطنی از رزیق است. (صبح الاعشی ج 1 ص 323)
لغت نامه دهخدا
(قَ دی یو)
پیروان لشکر از اهل حرفه مانند پاره دوز، بیطار، کاسه گر، آهنگر، درزی و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قیقهراست. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(عُ لَ می یو)
تیره ای (بطنی) از بنی زریق، از ثعلبۀ طی، از قحطانیه هستند که منازل آنان در اطراف دیار مصر قرار داشت. (از معجم قبائل العرب از نهایهالارب قلقشندی)
لغت نامه دهخدا
اسم دوایی مرکب است حاد و نافع جهت تأکل لثه و عفونت دندان. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
به لغت یونانی رستنیی باشد دوائی که آن را شیتره گویند و شیطرج معرب آن است. (برهان). رجوع به لبیذیون شود
لغت نامه دهخدا
(غَ)
غلیخن. قسمی از گیاهان نعناعی. ظاهراً غلیجن مصحف همین کلمه است. رجوع به غلیجن شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
ج قلیل در حالت رفعی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حشیشهالسعال، فیخیون، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رجل سرسر است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلیلون
تصویر قلیلون
جمع قلیل، ازریشه سریانی سوتام هااندک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیذیون
تصویر لیذیون
شیتره از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیدیون
تصویر قدیدیون
پیروان لشکر پیشه ورانی که سپاه را همراهی می کنند پیرا سپاهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلیخون
تصویر غلیخون
پودنه پونه ازگیاهان پونه. توضیح این کلمه به صورت غلیخن هم آمده
فرهنگ لغت هوشیار
قلیان
فرهنگ گویش مازندرانی