جدول جو
جدول جو

معنی قلولا - جستجوی لغت در جدول جو

قلولا
(قَ لَ)
قاز که مرغ معروفی است. (آنندراج از شرح نصاب) (تحفۀحکیم مؤمن) یوسف شارح نصاب آن را به ضم اول و فتح لام نویسد. (آنندراج از غیاث). رجوع به قلولی ̍ شود
لغت نامه دهخدا
قلولا
برابر با قاز غلولا از مرغابیان
تصویری از قلولا
تصویر قلولا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لولا
تصویر لولا
ابزاری که با آن در را به چهارچوب وصل می کنند و در به وسیلۀ آن باز و بسته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لولا
تصویر لولا
پیچک، گیاهی صحرایی با برگ های کوچک دندانه دار و گل هایی به شکل زنگوله و به رنگ آبی، سفید یا سرخ کم رنگ. بیشتر در کشتزارها می روید و روی زمین می خزد یا به گیاه های مجاور خود می پیچد و بالا می رود و به هر گیاهی که بپیچد آن را پژمرده و خشک می کند، هر چیز پیچیده و گلوله شده از نخ، ابریشم و مانند آن، انواع گیاهان که به درختان و اشیای مجاور خود بپیچند و بالا بروند
فرهنگ فارسی عمید
(قَ لَ لا)
طایری است که آن را به فارسی قازنامند. (فهرست مخزن الادویه). مرغ بلندپرواز. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
قرع است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
آزار. اذیت. رنج. اندوه. حزن. ملالت. دلگیری. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَ گُ شُ دَ)
مرکّب از: لو، اگر + لا، نه، اگرنه. (ترجمان القرآن جرجانی) : ولولا، اینکه. و اگرنه اینکه: لولا اجتبیتها، چرا فراننهادی آن را از خویشتن. (ترجمان القرآن جرجانی)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لُو)
به هندی سپستان است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لُو)
غلیواج باشد و آن را خاد و زغن نیز گویند. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لُ)
لولب آهنی که وسیلۀ اتصال لنگرهای در به چهارچوب و گشاد و بند در است.
- لولای توهمی، نوعی از لولا که جفتهااز یکدیگر جدا نگردند.
- لولای چاکدار، نوعی لولا که دو قسمت متحرک آن از یکدیگر جدا گردد. مقابل لولای درنیا و لولای توهمی.
- لولای درنیا، نوعی از لولا که دو قسمت متحرک آن از یکدیگر جدا نشود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلوله
تصویر قلوله
ترکی ک گروهه
فرهنگ لغت هوشیار
سختی، زیان، گزند، اگر نه آهنی که وسیله اتصال لنگرهای در به چهارچوب و گشاد و بند در است، ابزاری که در را به چهار چوب متصل میسازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لولا
تصویر لولا
((لُ))
اگر نه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لولا
تصویر لولا
((لُ))
قطعه ای فلزی که در یا پنجره را به چهارچوبه وصل کند
فرهنگ فارسی معین
بند، مفصل، زغن، سپستان
فرهنگ واژه مترادف متضاد