- قلوس
- جمع قلس، ریسمان های ستبر، ریسمان های کشتی
معنی قلوس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در کلمه مرکب (چشمالوس) بمعنی آغیل است
نشستن
فریبنده ای که به چرب زبانی مردم را از راه بدر کند
نرم وقشنگ، زیبا، خوشگل
نوایی از موسیقی قدیم ایرانی، برای مثال بلبل همی سراید چون باربد / قالوس و قفل رومی و جالینوس (عنصری - ۳۳۷)
نشستن، کنایه از نشستن بر تخت سلطنت
چرب زبانی، خوشامدگویی برای فریب دادن
کلیه، هر یک از دو عضو درونی بدن به شکل لوبیا که در پشت شکم و پایین دنده ها قرار دارد و مواد زائد خون را به صورت ادرار دفع می کند، قلوه، گرده
قلب ها، دل ها، میانها، وسط ها، جمع واژۀ قلب
پاک و منزه از هر عیب و نقص، از صفات و نام های خداوند
اسبی که چشم و پوزه اش سفید باشد و آن را شوم می دانند
خر نوب هندی خیار شنبر خیار چنبر از گیاهان لاتینی تازی گشته چیمکانی از گیاهان، جمع فلس، پشیز ها
پارسی تازی گشته چالوس شهرکی است در مازندران نوایی و لحنی است از موسیقی قدیم: گهی چکاوک و گه راهوی و گه قالوس. (منوچهری)
نامی از نامهای خدایتعالی، پاک و منزه
بنگرید به قیسوس، جمع قس، سالاران سرکشیشان یونانی تازی گشته پاپیتال پیچک از گیاهان یکی از گونه های عشقه
دستادوز، دریای پرکف (دستا قلنسووه)
زفت: مرد
کلیه، یکی از دو غده بزرگی که بر دو طرف پهلوی انسان و حیوان است و تولید ادرار می کند
یونانی تازی گشته گوش خرس از گیاهان دارویی گیاهی است شبیه بگوش خرس آذان الدب
برجستن، شور رفتن درکشیده شدن جامه پس از شستن، شوریدن دل دلشورگی، فراروش (کوچ)، ترنجیدن لب
ترکی پیشتاز، راهدان راهنما، ابیشه (جاسوس)، پاسدار قلاوز بنگرید به قلاوز مقدمه لشکر، راهبر بلد دلیل راه: هر که در ره بی قلابدوزی رود هر دو روزه راه صد ساله شود. (مثنوی. چا. خاور 146)، مستحفظ اردو قراول: بی زحمت قلاوز خار ایدون کی دست می دهد گل گلزارش ک، جاسوس خبر گیر
جمع قلب
سالخورده رفتنی: مرد
اسبی که چشم و روی و پوز او سفید باشد و آنرا شوم میدانستند: (کلوس (و) کژ دم و چپ شوره پشت و آدم گیر یسارو عقرب و چل سم سفید و کام سیاه)، (بنقل رشیدی در چل)
زیبا و خوشگل
درختی است به ارتفاع 10 تا 15 متر از تیره سبزی آساها که به حالت وحشی می روید. برگ هایش بزرگ شامل 8 تا 16 برگچه سبز روشن است. گل آذینش خوشه ای و گل هایش زرد شفاف و میوه اش نیام و دراز است
نام نوایی از موسیقی قدیم ایران