جدول جو
جدول جو

معنی قلندرآباد - جستجوی لغت در جدول جو

قلندرآباد
(قَ لَ دَ دِ دُ تُ عَ لَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری فریمان و سر راه عمومی فریمان به تربت جام. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنه 2557 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، زعفران، چغندر و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ)
دهی است از دهستان شش ده قره بلاغ بخش مرکزی شهرستان فسا در 33هزارگزی خاور فسا کنار راه فرعی فسا به داراکویه واقع است. زمین آن جلگه و هوای آن معتدل است. و 135 تن سکنه دارد و مذهب آنان شیعه و زبانشان فارسی است. آب آن از قنات و محصولات آن غلات و پنبه و تریاک و انگور و انجیر است. شغل مردم آن زراعت و باغبانی و صنایع دستی قالی و گلیم بافی و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(پُ لَ / لُو پَ)
زن کم حفاظ. (یادداشت مؤلف). رجوع به قلندر شود
لغت نامه دهخدا
(قَمْ بَ)
دهی است از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 36هزارگزی باختر نورآباد و 30هزارگزی باختر شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر است. سکنۀ آن 240 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ بابائی کوشه هستند و در زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(وِ دِ)
دهی است از جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان با 672 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ)
دهی است از دهستان گردیان بخش شاهپور شهرستان خوی. واقع در 22000 گزی جنوب باختری شاهپور و 8هزارگزی جنوب راه ارابه رو چهریق. محلی است کوهستانی، سردسیر، سالم. سکنۀ آن 76 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ دِ شِ)
دهی است از دهستان آشتیان بخش طرخوران شهرستان اراک، در 17هزارگزی جنوب شرقی طرخوران و 3هزارگزی راه آشتیان به تفرش، در ناحیۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 656 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن و پنبه، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است. مزرعۀ عزیزآباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(قَ لَ دَ)
دهی است از دهستان باغان بخش شیروان شهرستان قوچان، واقع در 8هزارگزی شمال شوسۀ عمومی قوچان به شیروان. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوایش معتدل است. سکنۀ آن 89 تن. آب ازرودخانه و محصول آن میوه جات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ لَ دَ بِ)
دهی است از دهستان رشخوار بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه، واقع در8هزارگزی شمال باختری رشخوار و 3هزارگزی جنوب شوسۀتربت به رشخوار. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنه 152 تن. آب از قنات و محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ لَ دَ)
ده کوچکی است از دهستان ریکان بخش فهرج شهرستان بم، واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری فهرج کنار راه فرعی بم به خاش. سکنۀ آن 20 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
از انواع بادهای محلی
فرهنگ گویش مازندرانی