جدول جو
جدول جو

معنی قلقند - جستجوی لغت در جدول جو

قلقند
(قَ قَ)
صبغی است اساکفه را. (اقرب الموادر). زاج سرخ را گویند. و بعضی زاج کبود را گفته اند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (برهان). ماده ای است بین شب و زاج. رجوع به نخبه الدهر دمشقی ص 80 شود. زاج سبز. (تحفۀ حکیم مؤمن). نوعی از زاج است به رنگ سبز. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 22 الف). رجوع به قلقنت و قلقطار شود
لغت نامه دهخدا
قلقند
لاتینی تازی گشته زاگ سرخ زاگ کبود
تصویری از قلقند
تصویر قلقند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ قُ نَ)
جراحتی است که در پای اسب و استر و امثال آن بهم میرسد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(قَ قَ)
زاج کبود و یا زاج سرخ. (ناظم الاطباء). قلقنت و قلقطار و قلقند صبغی است اساکفه راو این کلمه ای دخیل است. (اقرب الموارد). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ورق 220 الف و رجوع به قلقند شود
لغت نامه دهخدا
روغنی است سفید چون پیه بدون بو که آن را از حبشه و یمن آرند. گویند بار درختی است یا روغن پرنده یا ماهیی است یا در شکم سنگهای سیاه بهم میرسد در دوم گرم و خشک است و برای سرفه اگر چه مزمن باشد و قرحه ها و درد کمر و خاصره و بادهای غلیظ و ضعف اعصاب و باء مفید و مجرب است. (از تذکرۀ ضریر انطاکی جزو یکم ص 261)
لغت نامه دهخدا
(قَ غَ)
کج کردن سر میخ نعل اسب. (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 220 الف)
لغت نامه دهخدا
(دِ قَ)
دهی است از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار. با 527 تن سکنه. آب آن از قنات، و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گُ قَ)
نام اصلی گلشکری که در آفتاب تربیت یافته باشد نه بر آتش. و آنرا گلشکر و گلنگبین نیز گویند. (میزان الادویه ص 357). مربای گل سرخ که با قند ساخته باشند. (ناظم الاطباء) :
قرص لیموی و گوارشت لطیف عنبر
گلشکر باشد و گلقند و شراب دینار.
بسحاق اطعمه.
و رجوع به گلشکر و گل انگبین و گلنگبین شود، کنایه از لب معشوق. (غیاث) (آنندراج) :
طرب فزایی گلقند نکته پردازش
سرور مرغ چمن بر پر مگس بندد.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
علفی است که در مزارع جلگه ای می روید
فرهنگ گویش مازندرانی