جدول جو
جدول جو

معنی قلقنت - جستجوی لغت در جدول جو

قلقنت(قَ قَ)
زاج کبود و یا زاج سرخ. (ناظم الاطباء). قلقنت و قلقطار و قلقند صبغی است اساکفه راو این کلمه ای دخیل است. (اقرب الموارد). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ورق 220 الف و رجوع به قلقند شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ قُ نَ)
جراحتی است که در پای اسب و استر و امثال آن بهم میرسد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(قَ قَ)
صبغی است اساکفه را. (اقرب الموادر). زاج سرخ را گویند. و بعضی زاج کبود را گفته اند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (برهان). ماده ای است بین شب و زاج. رجوع به نخبه الدهر دمشقی ص 80 شود. زاج سبز. (تحفۀ حکیم مؤمن). نوعی از زاج است به رنگ سبز. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 22 الف). رجوع به قلقنت و قلقطار شود
لغت نامه دهخدا
(لَ نَ)
نام دو قلعه از اعمال لارده به اندلس. یکی را لقنت الصغری و دیگری را لقنت الکبری گویند و هر یک در منظر دیگری است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلقند
تصویر قلقند
لاتینی تازی گشته زاگ سرخ زاگ کبود
فرهنگ لغت هوشیار
علفی است که در مزارع جلگه ای می روید
فرهنگ گویش مازندرانی